آنچه از نظر میگذرانید ترجمهای کامل از مقالهای با عنوان:
“How to visualise futures studies concepts: Revision of the futures cone”
است که در سال ۲۰۲۲ در نشریه فیوچرز به چاپ رسیده است. به دلیل طولانی بودن متن، ترجمه را در چند روایت ارائه کردهایم و توصیه میکنیم خوانندگان عزیز با حوصله همهی روایتها را بخوانند تا یک کل منسجم از مفاهیم آینده پژوهی به خصوص مفهوم مخروط آیندهها در ذهن آنها شکل ببندد. ترجمهی این مقاله حاصل کوشش متین رضازاده دانشجوی کارشناسی ارشد آینده پژوهی دانشگاه اصفهان است و دکتر محسن طاهری آن را ویراستاری کردهاند.
اگر با مفهوم مخروط آیندهها آشنا نیستید، بهتر است ابتدا نوشتار زیر را بخوانید:
مخروط آینده پژوهی
برای فهم این مقاله هم پیشنهاد میکنیم از نیم کرهی راست مغزتان بیشتر کمک بگیرید تا بتوانید یک فضای سه بعدی را تجسم کنید که در آن در میان آیندهها غوطهور شدهاید. اگر آمادهاید سفر ذهنیمان را به آیندهها شروع کنیم:
به جهت مهیا شدن برای آینده، برنامهریزی یا تغییر آن، ابتدا باید آینده را درک کرد. برای قرنها، پیشبینی یا مطالعهی آنچه در آینده رخ میدهد، ضرورتی اجتناب ناپذیر برای جوامع بشری بود. ارجاعاتی را میتوان در ادیان و متون قدیمی یافت؛ از پیشگوییهای آینده تا «آینده پژوهان» اولیه در قامت وخشورها.
“یکی حال از گذشته دی، دگر از نامده فردا همی گویند پنداری که وخشورند یا گُنْدا”
علیرغم نقطه شروع ابتدایی آن، که میتوان به راحتی ویژگیهایش را به چالش کشید؛ آیندهپژوهی، پژوهش آیندهها یا آیندهشناسی از آغاز قرن بیستم مورد توجه و حمایت فزایندهای قرار گرفت (دیتور،۲۰۱۹؛ فرگنانی و جکسون،۲۰۱۹؛ گوردون و همکاران، ۲۰۲۰). با وجود ترویج موقعیتهای رقابتی مختلف، برخی از ویژگیهای اصلی آیندهپژوهی تا حد زیادی مورد قبول واقع شدهاند. نخست اینکه یک درک غیرقطعی، یا به طور دقیقتر، یک درکِ از پیش غیرقطعی انگارانه، زیربنای هر رویکرد آیندهنگاری هنجاری، تحولآفرین یا راهبردی میباشد (آمارا، ۱۹۸۱). تنها در صورتی که آینده از طریق اقدامات قبلی تعیین نشده باشد، میتوان آن را تغییر داد و بدینسان هرگونه تلاش برای انجام این امر را توجیه کرد. این مقوله، تاثیر گذشته و حال را نفی نمیکند، اما تغییر احتمالی آینده را برجسته میسازد. دوم اینکه مطالعات آینده در مورد آیندهنگاری است؛ نه در مورد پیشگویی یا مدلسازی آینده؛ حتی با فرض اینکه مدلسازی بتواند از آیندهنگاری حمایت کند. از سوی دیگر، آیندههای متعدد میتوانند تصمیم گیران را مطلع کنند و به آمادهسازی، پیشنگری و توسعهی-به عنوان مثال- سیاستهای قوی کمک کنند. بنابراین آیندهپژوهی نمیتواند و قصد ندارد پیشگویی کند که در آینده چه رخ خواهد داد (گادت و دورنس، ۲۰۱۱؛ عنایتالله، ۲۰۱۳).
دیتور (۲۰۱۹) استدلال میکند که «آینده را نمیتوان پیشگویی کرد زیرا یک آیندهی مشخص وجود ندارد»، «اما آیندههای جایگزین را میتوان و باید پیشبینی کرد» و «آیندههای مرجح را میتوان و باید تصور، اختراع، اجرا، به طور مداوم ارزیابی و بازبینی کرد» و در نهایت «هر ایدهی مفید در مورد آینده باید مضحک به نظر برسد. […] آنچه که به طور عمومی و یا حتی از نظر تخصصی به عنوان محتملترین آینده در نظر گرفته میشود، اغلب یکی از کم احتمالترین آیندهها است.» (دیتور، ۲۰۱۹، ص۴) یا به عبارت دیگر، «محتملترین آینده نیست.» (کان، ۱۹۸۲). در نتیجه آیندهای وجود ندارد؛ بلکه آیندههای چندگانه با احتمالات یا سطوح ترجیحی متفاوتی موجود میباشند (رولند و اسپانیول، ۲۰۱۵). علاوه بر این، غیرقابل پیشگویی بودن و غیر متعارف بودن آیندهپژوهی برجسته میشود. این امر برداشتی را تصحیح میکند که اغلب به اشتباه هستهی آیندهپژوهی فرض میشود: معمولا آینده محتملی وجود ندارد؛ از این رو تلاش برای پیشگویی یا پیشبینی آینده مستعد شکست است. یا به بیان دیگر: آیندهپژوهی در مورد یافتن یک آینده محتمل نیست، بلکه به دنبال آیندههای ممکن چندگانه است. علیرغم تفاوتها در این زمینه، یک اجماع بر تمرکز بر آیندهنگاری، به جای پیشبینی آینده، وجود دارد که اشاره دارد به روشهایی که میتوانند آیندههای جایگزین احتمالی را شناسایی و بهجای تلاش برای پیشگویی آینده، از آنها به صورت راهبردی استفاده کنند.
مطالعه بیشتر: آینده پژوه یا آینده پژوهی خوان؟
برای توضیح این موضوع و مفاهیم مرتبط، الگوهای بصری خلق شدند. یکی از موارد رایج، مخروط آیندهها (Futures cone) است. این مفهوم (شکل ۱) از اوایل ۱۹۹۰ با نسخههای اولیهی منتشر شده از تیلور (۱۹۹۳) یا هنکاک و بزولد (۱۹۹۴) بر سر زبانها افتاده است. شکل اصلی آن یک مخروط را نشان میدهد که نوک آن در لحظه فعلی و دهانه آن در امتداد محور زمانی به سمت آینده است که نمایشگر طیف وسیعتری از آیندههای ممکن باشد. در بیشتر موارد، آیندههایی با احتمال بالاتر در مرکز مخروط و آیندههایی با احتمال پایینتر در نواحی بیرونی قرار میگیرند. قبل از پرداختن به جزئیات مخروطها، زمینههای کاربرد را شرح میدهیم. مهمتر از همه، مخروط آیندهها نباید با روشی برای توسعه سناریوها اشتباه گرفته شود، بلکه در عوض باید به عنوان یک مفهوم بصری یا بازنمایی از مفاهیم با روشهای دیگر استفاده شود (وروس، ۲۰۱۷).
سه کاربرد برای مخروط آیندهها متداول است.
مهمتر از همه اینکه مخروط آیندهها میتواند برای توضیح ایدهی کلی پشت آیندههای متعدد در یک فضای در حال گسترش استفاده شود (برای مثال: هنکاک و بزولد، ۱۹۹۴؛ تیلور، ۱۹۹۳؛ وروس، ۲۰۰۳، ۲۰۱۷).
دوم اینکه مخروط آیندهها میتواند – علاوه بر توسعه ظرفیت سواد آیندههای جامعتر – به زمینهسازی مؤلفههای خاص، ویژگیها یا رویدادها در طی کارگاهها یا آموزشهایی که هدف آنها، برای مثال، ایجاد سناریوهای مختلف یا ترسیم روندها است، کمک کند (دان و رابی، ۲۰۱۳؛ گرت، ۱۹۹۹؛ لورینی و همکاران، ۲۰۲۱؛ وروس، ۲۰۱۷). بنابراین، با وجود اینکه مخروط آیندهها یک روش نیست، میتواند نقش تبیین و زمینه سازی عناصر خاص را ایفا کند. در نتیجه، زمینههای نظری آیندهها را بیشتر در دسترس مخاطب قرار میدهد (برای مثال، لورینی و همکاران، ۲۰۲۱). سایر کاربردهای ممکن برای استفاده از مخروط به عنوان یک نقشهی راه کارگاهی که مراحل فرایند را به نمایش میگذارد، گسترش مییابند؛ یک تابلوی سازگار برای کاربردهای بازی سازی شده یا یک محیط تعاملی و سه بعدی در زمینهی کاربردهای مجازی و دیجیتالی.
مطالعه بیشتر: مخروط آینده پژوهی
در نهایت، مخروط میتواند یک جور بوم نقّاشی برای گفتمان حرفهای در حوزههای مفهومی و نظری آیندهپژوهی باشد (برای مثال، کندی، ۲۰۱۰؛ کریستوفیلوپولوس، ۲۰۲۱).
مخروط، از زمان اولین ظهور خود، تکامل یافته و به طور مداوم توسط متخصصان در زمینهی آیندهپژوهی بهروز شده و مورد بحث قرار گرفته است (کندی، ۲۰۱۰؛ فیشر و داننبرگ، ۲۰۲۱؛ وروس، ۲۰۰۳، ۲۰۱۷). بنابراین، سادگی و ویژگی ترسیمی تقلیلگرایانهی آن، امکان انطباق، تکامل و پیکربندی مجدد را، هم در یک زمینهی مشخص و هم در ارتباط با حوزههای دیگر، فراهم میکند. علیرغم استفادهی گسترده از آن، مباحثهی کمی در مورد نسخههای مختلف، ویژگیهای آنها و پتانسیلهای توسعه بیشتر صورت گرفته است. هدف ما این است که با پاسخ به سوالات پژوهشی (۱) تاکنون، چگونه از مخروط آیندهها برای تجسم مفاهیم آیندهپژوهی استفاده شده است و (۲) چگونه ویژگیهای موجود و بالقوه را میتوان در یک نسخهی اصلاح شده ادغام کرد، این شکاف را برطرف کنیم. این امر، زمینه را برای ادامهی گفتگوی مفهومی در حوزه آیندهها فراهم میکند. بعلاوه، این کار میتواند ارتباط مفاهیمی مانند عدم قطعیت فزاینده و تعدد آیندهها را به سایر زمینهها برای اهدافی مانند آموزش آیندهپژوهی یا آیندهنگاری راهبردی بهبود بخشد.
مطالعه بیشتر: آینده نگاری راهبردی
دستور کار پژوهشی این مقاله، گردآوری اصول و مفاهیم آیندهپژوهی است تا ارتباطات بصری و کاربرد آن در زمینههای مختلف را ارتقا دهد. مرور کوتاهی بر ادبیات آیندهپژوهی، پایه و اساس این کار را مهیا مینماید (بخش ۲). بر اساس آن، نسخههای موجود مخروط آیندهها جمعآوری، تجزیه و تحلیل و مقایسه میشوند (بخش ۳). در نهایت، یافتهها را مورد بحث قرار میدهیم و یک مدل تجدیدنظر شده از مخروط آیندهها را توصیف میکنیم (بخش ۴). ما پژوهش را در تلاشی گستردهتر برای افزایش سواد آیندهها، با اشاره به درک مشترک از اصول و مفاهیم کلیدی آیندهپژوهی، بسترسازی میکنیم.
ادامه در روایت دوم تصویرسازی برای آینده پژوهی؛ مروری جامع بر یک مقاله
۰ دیدگاه