https://iranianfuturist.com

فرضیه جهان شکننده

در طول تاریخ و از زمانی که بشر نخستین ابزارهای سنگی را تراشید تا امروز که در لبه پرتگاه هوش مصنوعی ایستاده است، یک الگوی تکرارشونده وجود دارد: تلاش برای تسلط بر طبیعت از طریق پیچیدگی. ما برج‌های بابلِ تکنولوژیک خود را بالاتر و بالاتر می‌بریم و امیدواریم که این ساختارها ما را به آسمان رفاه برسانند. اما آینده‌پژوهی مدرن پرسشی هولناک را مطرح می‌کند. اگر خودِ این ساختار عظیم و درهم‌تنیده، نه به دلیل وجود یک بمب ساعتی در زیرزمین بلکه به دلیل وزن خودش فرو بریزد چه؟

اینجاست که با مفهومی نوین و تکان‌دهنده در مطالعات آینده روبرو می‌شویم. این گزارش به بررسی عمیق فرضیه جهان شکننده (Fragile World Hypothesis) می‌پردازد. دیدگاهی که ادعا می‌کند خطر اصلی انقراض نه لزوماً از جانب یک تکنولوژی ویرانگر خاص بلکه از جانب «پیچیدگی و وابستگی متقابل» سیستم‌هایی ناشی می‌شود که زندگی مدرن ما به آن‌ها وابسته است.

بازتعریف ریسک: فراتر از گوی‌های سیاه

نیک بوستروم فیلسوف مشهور در فرضیه «جهان آسیب‌پذیر» خود، استعاره‌ای جالب دارد. او پیشرفت تکنولوژی را به بیرون کشیدن گوی‌هایی از یک کوزه تشبیه می‌کند. گوی‌های سفید مفیدند (مثل کشف پنی‌سیلین) و گوی‌های سیاه مهلک (مثل تکنولوژی‌هایی که نابودی تمدن را تضمین می‌کنند). اما دیوید منهایم در این نوشتار زاویه دید جدیدی را به ادبیات آینده‌ نگاری اضافه می‌کند.

بحث اصلی این است که شاید نیازی نباشد دستمان به گوی سیاه بخورد تا نابود شویم. فرضیه جهان شکننده پیشنهاد می‌دهد که صرفاً انباشت گوی‌های سفید و خاکستری (تکنولوژی‌های مفید و خنثی) می‌تواند چنان پیچیدگی و شکنندگی‌ در سیستم ایجاد کند که یک لرزش کوچک، کل ساختار را ویران سازد.

معامله‌ی اکتشاف و بهره‌برداری

در یادگیری ماشین مسئله‌ای به نام «بندیت چند بازو» (Multi-armed bandit) وجود دارد که چالش انتخاب بین کشف گزینه‌های جدید یا بهره‌برداری از گزینه‌های امن فعلی را نشان می‌دهد. تمدن ما شبیه رباتی است که در یک زمین ناشناخته به دنبال پاداش (تکنولوژی جدید) می‌گردد. فرضیه جهان شکننده هشدار می‌دهد که این جستجو ممکن است ناخواسته باعث ریزش زمین زیر پای ربات شود. ما ممکن است بدون اینکه با دشمنی روبرو شویم، صرفاً به دلیل حفاری بیش‌ازحد و تضعیف ساختار زمین یا همان افزایش شکنندگی سیستماتیک دچار فروپاشی شویم. این وضعیت نیاز به بازنگری در مدیریت ریسک دارد.

چرا سیستم‌های مدرن مستعد فروپاشی هستند؟

کلید درک این خطر در واژه‌ی «بهینه‌سازی» نهفته است. در کشاورزی سنتی اگر یک مزرعه دچار آفت می‌شد، مزارع دیگر لزوماً آسیب نمی‌دیدند. اما در کشاورزی مدرن و سیستم‌های صنعتی امروزی ما با شبکه‌ای از وابستگی‌های متقابل روبرو هستیم. کشاورزی به GPS ماهواره‌ای وابسته است، ماهواره‌ها به صنعت نیمه‌هادی وابسته‌اند و نیمه‌هادی‌ها به زنجیره تأمین جهانی و اینترنت متصل هستند.

این وابستگی در هم‌تنیده باعث می‌شود که نرخ خرابی سیستم نه جمعِ خرابی اجزا بلکه حاصل‌ضرب آن‌ها باشد. وقتی ما برای «کارایی» (Efficiency) بهینه‌سازی می‌کنیم، معمولاً «تاب‌آوری» (Resilience) را قربانی می‌کنیم. درک این دینامیک نیازمند تفکر سیستمی عمیق است.

 

تفاوت مهندسی و بیولوژی: درس‌هایی برای آینده‌پژوهی

یکی از نکات کلیدی این گزارش تفاوت بنیادین سیستم‌های زنده و سیستم‌های مهندسی‌ساز است.

سیستم‌های بیولوژیک دارای افزونگی (Redundancy) هستند. انسان دو کلیه دارد در حالی که با یکی هم زنده می‌ماند. تنوع گونه‌ها در جنگل باعث می‌شود حذف یک گونه کل اکوسیستم را نابود نکند. در مقابل، سیستم‌های مهندسی با هدف حذف زوائد طراحی می‌شوند. در کدنویسی نرم‌افزار اصل بر این است که کد تکراری وجود نداشته باشد. در زنجیره تأمین، انبارداری حذف می‌شود تا هزینه‌ها کاهش یابد. این حذف افزونگی اگرچه سود اقتصادی کوتاه‌مدت را افزایش می‌دهد اما سیستم را در برابر شوک‌های پیش‌بینی‌نشده یا همان شگفتی‌سازها بی‌دفاع می‌کند.

اثر دومینو و ریسک‌های سیستماتیک

خطرناک‌ترین بخش فرضیه جهان شکننده زمانی رخ می‌دهد که شکست‌های کوچک به هم پیوند می‌خورند. این همان چیزی است که در آینده‌نگاری استراتژیک به آن «اثر دومینو» یا شکست آبشاری می‌گوییم.

تصور کنید تمام رنگ‌های متالیک خودرو در جهان به یک کارخانه خاص در ژاپن وابسته باشند (که واقعاً در سال ۲۰۱۱ چنین بود). یک سونامی در ژاپن باعث توقف خط تولید خودرو در آمریکا می‌شود. حال این مثال را به سرورهای ابری تعمیم دهید. اگر بخش بزرگی از اقتصاد دیجیتال جهان روی چند سرویس‌دهنده محدود (مثل AWS یا Azure) سوار باشد، یک باگ نرم‌افزاری یا حمله سایبری می‌تواند منجر به فلج شدن همزمان بانک‌ها، بیمارستان‌ها و حمل‌ونقل شود.

این نوشتار استدلال می‌کند که دو عامل کلیدی وجود دارد. اول وابستگی مسیر (Path Dependence) است؛ ما نمی‌توانیم به عقب برگردیم. سیستم‌های قدیمی حذف شده‌اند و جایگزینی برای تکنولوژی‌های پیچیده فعلی نداریم. عامل دوم پیچیدگی فزاینده است. سیستم‌ها چنان پیچیده شده‌اند که هیچ انسانی به تنهایی کل آن را درک نمی‌کند و این یعنی خرابی‌ها می‌توانند پنهان و غیرقابل پیش‌بینی باشند.

نتیجه‌گیری: آیا راه فراری هست؟

تاریخ بشر داستان عبور از طوفان‌هاست اما کشتی‌ای که امروز ساخته‌ایم، بدنه‌ای بسیار نازک و بادبان‌هایی بسیار بزرگ دارد. فرضیه جهان شکننده حکمی قطعی برای نابودی نیست بلکه هشداری است برای تغییر مسیر.

این گزارش نشان می‌دهد که بازار آزاد و رقابت اقتصادی به خودی خود مشوقی برای ایجاد تاب‌آوری نیستند زیرا تاب‌آوری هزینه دارد و سودش در کوتاه‌مدت دیده نمی‌شود. بنابراین ما به نوعی «مداخله هوشمندانه» در مسیر توسعه تکنولوژی نیاز داریم.

در آینده‌پژوهی نباید صرفاً به دنبال پیش‌بینی گجت‌های بعدی باشیم. وظیفه اصلی، شناسایی این نقاط شکننده و تلاش برای تزریق «افزونگی» و «تاب‌آوری» به سیستم‌های حیاتی است. شاید لازم باشد کمی از سرعت پیشرفت کم کنیم تا مطمئن شویم زمینی که روی آن ایستاده‌ایم، توان تحمل وزن تمدن آینده را دارد. نجات ما نه در پیچیدگی بیشتر بلکه در درک خردمندانه‌ی این شکنندگی نهفته است.

 

منبع:                                                                  The Fragile World Hypothesis: Complexity, Fragility, and Systemic Existential Risk

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x