Telegram
Twitter
Instagram
Linkedin
درخواست مشاوره
درخواست مشاوره
در این نوشته قصد دارم تا آینده نگاری را به زبانی ساده توضیح دهم. ابتدا تعاریف آینده نگاری از منظر افراد مختلف را بررسی کرده، سپس ویژگیهای آن را برمیشمرم. پس از آن، چارچوب آینده نگاری وروس را به عنوان یکی از پرکاربردترین چارچوبها در آینده نگاری معرفی و در نهایت به مبحث آینده نگاری در سازمانها میپردازم.
این نوشتار به هیچ وجه قصدی برای آموزش و انتقال مفاهیم عمیق آینده نگاری ندارد. تنها قصدم یک تلنگر در ذهن مدیران سازمانها برای فکر کردن به جایگاه آینده نگاری در تصمیم گیریهای آنهاست.
اگر مدیر یک شرکت هستید و تصمیمتان پیرامون آینده نگاری جدی است، میتوانید درخواست خود را از طریق لینک مشاوره ثبت نمایید.
مدیران چه زمانی میتوانند از آینده نگاری برای سازمان خود استفاده کنند؟
عدم قطعیت درباره آینده، مدیران را وادار میکند تا از یک سو برای تعیین وضعیتهای آینده و از سوی دیگر برای خلق آن آینده در جستجوی ابزارها و روشهای جدید باشند. یک مدیر در درک محیط متغیر و غیرقابلپیشبینی میتواند یکی از این سه مسیر را انتخاب کند:
اگر یک نفر مسیر سوم را انتخاب کند، کاربرد آیندهپژوهی و آیندهنگاری به عنوان یک ابزارِ ارزشمندِ خلق آینده باید مدنظر قرار گیرد.
تعاریف آینده نگاری
اما ادبيات آيندهنگاري هنوز در مراحل اوليه است و لذا موضوعات بسياري براي بحث و تحقيق در آن وجود دارد، زیرا از يك سو تفاوت دیدگاهها و تنوع خاستگاهها و حوزههای دانشی افرادي كه به آيندهنگاري پرداختهاند موجب شده تا تعاریف گوناگونی از آن ارائه شود و از سوی دیگر عمر نسبتاً كوتاه آیندهنگاری بیانگر آن است که این مفهوم هنوز در مرحله گذار قرار داشته و لذا تعاریف آن در حال تغییر، تكميل و تكامل هستند.
ویژگیهای آینده نگاری
با در نظر گرفتن تمامی تعاریف بالا، میتوان گفت ویژگیهای مهم آیندهنگاری شامل این موارد است:
برای دانستن بیشتر در زمینه آینده نگاری میتوانید با مثلث آینده نگاری آشنا شوید.
چارچوب آیندهنگاری وروس
همچنین چندین چارچوب برای آینده نگاری پیشنهاد شده است که یکی از پرکابردترین آنها، چارچوب آینده نگاری وروس است که در ادامه توضیحی در مورد آن ارائه شده است:
چارچوب وروس (۲۰۰۳) نشاندهنده مطابقت آن با نظریه موجود در آیندهنگاری است و بر اساس مبانی مفهومی هورتن (Horton, 1999)، تمایز بین تفکر راهبردی، توسعه راهبردی و برنامهریزی راهبردی مینتزبرگ (Mintzberg , 1994) و روششناختی ارائهشده توسط اسلاتر (Slaughter, 1989)، توسعه داده شده است.
چارچوب وروس شامل چند لایه اصلی است:
ورودیها، فعالیت آیندهنگاری، خروجیها و استراتژی.
۱- ورودیها
این مرحله جمعآوری اطلاعات و پویش اطلاعات استراتژیک است. روشها، تکنیکها و چارچوبهای فراوانی وجود دارد که از آن میان، تکنیک دلفی و پویش محیطی احتمالاً شناختهشدهترین آنها هستند. ابزار و فنون «هوشمندی رقابتی» در اینجا مفید هستند. زمانی که فعالیت جمعآوری ورودیها در سطح سازمانی انجام میشود، از واژه «پویش اطلاعات استراتژیک» استفاده میگردد و گاهی اوقات نیز از واژه «پویش استراتژیک» بهجای واژه تا حدی منفعل «پویش محیطی» یا واژه تا حدی منفی «سیستم هشدار اولیه» استفاده میشود. اکثر برنامهریزیهای استراتژیک در سازمان های ایرانی فاقد پویش اطلاعات استراتژیک هستند و صرفا برنامه های راهبردی سال قبل مورد بازبینی قرار می گیرند.
۲- فعالیت آیندهنگاری
این مرحله شامل سه گام با توالی منطقی است.
- تجزیه و تحلیل: گام تجزیه و تحلیل بیشتر به عنوان یک مرحله مقدماتی و البته ضروری برای گامهای بعد در نظر گرفته میشود. نوع سؤالهایی که در این مرحله پرسیده میشود اینگونه است: «چه چیزی اتفاق میافتد؟» و ابزارهای رایج در این مرحله تجزیه و تحلیل روند، تحلیل تأثیر متقابل و تکنیکهای تحلیلی مشابه است. نتایج حاصل از تحلیل سپس به گام وارد میشوند.
- تفسیر: که این سؤال را میپرسد «چه چیزی واقعاً اتفاق میافتد؟» و به دنبال کندوکاو سطوح زیرین ظاهر تجزیه و تحلیل و در پی یافتن ساختار و بینشهای عمیقتر است. اینجا قلمرو آیندهپژوهی انتقادی، تجزیه و تحلیل لایهای علتها، تفکر سیستمی و دیگر رویکردهای عمیق تفکر درباره آینده است.
- چشمانداز: این گام جایی است که دیدگاههای مختلف درباره آیندههای بدیل بهوضوح بررسی یا خلق میشوند. اینجا جایی است که روشهای سناریونویسی، چشم اندازسازی و روشهای تجویزی در فرایند آیندهنگاری به کار میروند.
۳- خروجیها
خروجی فعالیت آیندهنگاری دو بعدی است: محسوس و نامحسوس. برخی خروجیهای محسوس میتوانند شامل طیف واقعی گزینههای خلقشده باشد. خروجیهای نامحسوس شامل تغییرات در تفکر افراد درگیر در کل فرایند، بهویژه بینشهای درگیر در گام تفسیر و خلق دیدگاههای روبهجلو در گام چشمانداز است. خروجی نامحسوس تا حدودی برای افراد منطقی و عینی بهسختی قابل تأیید یا حتی تشخیص است. اما بدون شک این خروجی مهمترین خروجی است، زیرا بسیاری از مکانیسمهای توسعه استراتژی را تغییر میدهد. روشهای بهکار رفته در گام خروجی حتماً نباید آیندهگرا باشند، چرا که تمرکز این گام بر درک بینشها، پیش از تدوین استراتژی است.
۴- استراتژی
بخش نهایی این چارچوب، استراتژی است. از آنجایی که آیندهنگاری به وقوع پیوسته است، حالا خروجی مناسبی برای تصمیمگیران در تصمیمگیری و هدایت اقدامات استراتژیک برای پیادهسازی (یعنی فعالیتهای آشناتر توسعه استراتژی و برنامهریزی استراتژیک) است. البته نتایج فرایند استراتژی باید به طور مرتب در قالب ورودی چارچوب آیندهنگاری کلی بازخورد داده شود «یک حلقه بسته»، تا ارزیابی مجدد و اصلاحات مسیر در طی سفر استراتژی مستمرا امکانپذیر شود.
سازمانها و آینده نگاری
به عنوان یک مدیر اگر میخواهید برای سازمان و یا شرکتتان آینده نگاری کنید باید چند نکته را مدنظر قرار دهید:
نخست اینکه به آینده نگاری فرصت عرض اندام بدهید. نمیتوان صرفاً به دلیل شنیدن اهمیت و ضرورت آینده نگاری یا از سر کنجکاوی به سراغ آن رفت و قبل از شنیدن صحبتهای آن در موردش نتیجه گرفت. بارها گفتهام و باز تأکید میکنم، آینده نگاری یک سفر است و آنچه در این سفر نصیب سازمان میشود بسیار مهمتر از نتیجه نهایی است. آینده نگاری یک پکیج آماده ارائه نیست، بلکه کاملاً وابسته به شرایط یک سازمان باید طراحی و اجرا شود.
دوم آنکه انجام آینده نگاری به متخصص این حوزه نیاز دارد. صرفاً دانستن هدف آینده نگاری یا آشنایی با مدلهای آن شما را به آینده نگار تبدیل نمیکند. این حوزه متخصصان خود را دارد، پس بهتر آن است که کار به دست اهل این حوزه انجام شود.
سوم تشکیل تیم است. آینده نگاری یک فعالیت اجتماعی است، نه یک فعالیت صرفاً مشاورهای. بنابراین باید در سازمان تیم آینده نگاری تشکیل و هدایت شود. هدایت این تیم برعهده مشاور است، اما این تیم است که در سفر آینده نگاری آموزش میبیند، با آیندههای گوناگون آشنا میشود و در نهایت به عنوان یک سرمایه برای سازمان باقی میماند.
اگر آینده نگاری به درستی پیاده سازی شود، میتواند فرهنگ سازمانی را به سمت حساسیت بیشتر به آینده و تحول خواهی سوق دهد. از لینک زیر میتوانید تجربههایی از آینده نگاری شرکتی را مرور کنید.
تجربه آینده نگاری شرکتی
درخواست مشاوره