آیند‌ه‌نگاری مشارکتی

۱۴ شهریور ۱۴۰۲ | مبانی آینده پژوهی

برای کسانی که تجربه آینده‌نگاری دارند، مفهوم آینده‌نگاری مشارکتی کمی گنگ به نظر می‌رسد. نه به این لحاظ که آینده‌نگاری مشارکتی شدنی نیست، بلکه از این منظر که مگر آینده‌نگاری غیرمشارکتی هم داریم؟

وقتی مثلث آینده نگاری را می‌بینیم به وضوح یکی از ارکان سه گانه‌ی آن مشارکت است. در واقع آینده‌نگاری بدون مشارکت شدنی نیست، چون دیدن آینده کار یک نفر یا یک گروه اندک نیست. آینده مفهومی پیچیده، رشدیابنده و غیرخطی است، پس برای دیدن آینده به هزاران چشم نیاز داریم که هر کدام از ظن خود آینده را ببینید. آینده‌نگار اینجا وظیفه دارد هزاران تصویر که از منظر چشم‌ها و نگاه‌های مختلف به آینده ایجاد شده است را در کنار هم قرار دهد تا تصویری واضح‌تر از آینده ایجاد کند. من همیشه از شکل زیر برای رساندن منظورم در این مورد استفاده می‌کنم.

|| هم باید چشم‌ها را شست و جور دیگر دید و هم باید با چشم‌های دیگر دید.

 اما آینده‌نگاری مشارکتی (collaborative foresight) معنای ویژه‌ای دارد که در ادامه می‌خواهم به آن بپردازم.

وقتی در یک شرکت کار آینده‌نگاری انجام می‌دهید، با محدودیت‌هایی در اجرا و به خصوص درگیر کردن افراد مختلف در فرایند آینده‌نگاری مواجه خواهید شد. در اینجا شما باید بتوانید به هر طریقی که شده سطح قابل قبولی از مشارکت افراد مختلف را جلب کنید. افرادی از رده‌های مختلف سازمان و افرادی از خارج از سازمان. اما این کار به همین راحتی نیست. تجربه من در کارهای آینده‌نگاری نشان داده است که مشکل‌ترین قسمت همین ایجاد مشارکت است.

  • برخی افراد به دلایل مختلف حاضر به مشارکت نیستند.
  • برخی افراد مشارکت می‌کنند اما فقط مستمع هستند و عملا نقش سیاهی لشکر را بازی می‌کنند (مشارکت مردگان).
  • و برخی افراد که مایل به مشارکت هستند توسط سازمان از لیست کارگروه‌ها خط زده می‌شوند.
مطالعه بیشتر: شرحی بر یک تجربه آینده نگاری شرکتی

به زبان ساده آینده‌نگاری مشارکتی (collaborative foresight) به فرآیندی گفته می‌شود که افراد زیادی در یک سازمان و شرکت، در فرآیند آینده‌نگاری شرکت مشارکت می‌کنند. در آینده‌نگاری مشارکتی پیش می‌آید که صد‌‌ها و یا حتی هزاران کارمند یک شرکت در جست‌و‌جوی یک سیگنال ضعیف (weak signal) و یا روند‌های نوظهور (emerging trends) باشند. این افراد نقطه نظرات خود در مورد روند‌ها و سیگنال‌های آینده را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و در مورد آن‌ها با یکدیگر بحث می‌کنند. نکته‌ی جالب این فرآیند این است؛ از بین چند صد نفر و یا چند هزار نفری که در این فرآیند شرکت می‌کنند، شاید تعداد انگشت‌ شماری از آن‌ها برای آینده‌نگاری آموزش دیده باشند. این افراد در کنار شغل اصلی خود که می‌تواند برای مثال قسمت فروش و یا تعمیرات یک شرکت باشد، برای دیدن آینده و به اشتراک گذاری دانش و نظرگاه‌های خود از آینده تشویق می‌شوند.  

دخیل کردن افراد بیشتری در فرآیند آینده‌نگاری، می‌تواند مزایای بالقوه زیادی داشته باشد. وقتی که افرادی از تخصص‌های مختلف و دیدگاه‌های مختلف در فرآیند آینده‌نگاری مشارکت داشته باشند، نقطه‌ نظر‌های متفاوت و نظرات گوناگونی در آینده‌نگاری وجود خواهد داشت و می‌تواند منجر به خروجی بهتر فرآیند آینده‌نگاری شود. با زیاد شدن دیدگاه‌ها و نظرات، تصویر و مفهومی جامع‌تر از تغییرات پیرامون محیط خواهید داشت.  یکی از مزایای کمتر شناخته شده آینده‌نگاری اشتراکی، افزایش احتمال استفاده افراد از بینش به دست آمده از فرآیند آینده‌نگاری در برنامه ریزی و تصمیم‌گیری شخصی آن‌ها است. با پذیرش همکاری در فرآیند آینده‌نگاری، می‌توانید علاقه به موضوعات آینده در شرکت خود را افزایش دهید و اطمینان حاصل کنید که بینش‌های به‌دست‌آمده از کار آینده‌نگاری شما به خوبی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بنابراین پیشنهاد من این است که علاوه بر یک تیم متمرکز برای انجام آینده نگاری در شرکت و یا سازمان خود که توسط یک آینده پژوه رهبری می‌شود، مدل‌هایی را توسعه دهید که منجر به مشارکت همه‌ی ارکان سازمان در تمام سطوح شود. مثلا ایجاد یک پلتفرم اشتراک دانش آینده یا بازی‌وارسازی روش‌هایی هستند که تجربه من در استفاده از آن‌ها فوق العاده بود.

اما شروط مهم زیر را هم فراموش نکنید:
  • آینده‌نگاری یک فرایند مستمر است، آینده هیچ‌گاه از حرکت باز نمی‌ ایستد، بنابراین ما هم باید رهروان همیشگی این مسیر باشیم. همانطور که کار نیکو کردن از پر کردن است، کار آینده‌نگاری کردن از استمرار و استمرار و استمرار است.
  • فرایند آینده‌نگاری بدون یک فرد متبحر در حوزه آینده نگاری، وقت و انرژی شما را هدر می‌دهد. یک آینده نگار می‌داند چطور باید فرایندها، مدل‌ها و افراد را کنار هم قرار دهد تا کشتی آینده‌نگاری دست در مسیر آینده‌ها قرار گیرد.
  • شرط سوم استفاده از داده‌ها است. اگر از داده‌هایی که به دست آورده‌اید، استفاده‌ای نکنید، آن‌ها عملا بیهوده خواهند بود. اگر افرادی که با آن‌ها در زمینه‌ی آینده‌نگاری مشارکتی همکاری می‌کنید، نتیجه‌ای در کارها نبینند، به شما، به آینده‌نگاری و مهمتر از همه به آینده بدبین خواهند شد. آینده‌نگاری چیز پنهانی ندارد. آینده یک راز نیست، عقیده من خلاف این است، از نظر من آینده وقتی آینده می‌شود که به اشتراک گذاشته شود.
  • مسئله آخر فناوری است. در روزگار اینترنت، هوش مصنوعی و داده‌های بزرگ، آینده‌نگاری به راحتی می‌تواند به ظرفیتی عظیم در سازمان تبدیل شود. فناوری می‌تواند به خلق بسترهای بزرگ مشارکت و بهبود تجربه مشارکت کنندگان کمک بزرگی بکند.

تجربه‌های آینده نگاری شرکتی من در شرکت فولاد مبارکه، شرکت برق منطقه‌ای یزد، شرکت گاز استان اصفهان، هلدینگ پرشیا فلز، بانک رفاه و چندین شرکت بزرگ و کوچک دیگر همواره شیرین و آموزنده بوده‌اند، اما مطمئن هستم که در تجربه‌های بعدی باز باید منتظر یادگیری چیزهای جدید باشم، لذا اجازه می‌خواهم که این جمله را بگویم:

آینده پژوهم؛ پس هستم.

۰ دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *