امروز۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

مرگ تجزیه و تحلیل SWOT و افزایش استفاده از رادار استراتژیک

هیچ وقت نتوانستم روش پرکاربرد تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید یا همان روش معروف (SWOT) را درک کنم. در چندین پروژه از آن استفاده کردم. رویکردهای مختلف انجام آن را امتحان کردم و مقالات زیادی که از این روش استفاده کرده‌اند را مرور کردم، اما همیشه به استفاده از این روش شک داشتم. نمی‌توانستم درک کنم چرا پر کردن این ماتریس منجر به تدوین استراتژی می‌شود. 

البته روش مشکلی ندارد. این روش یک ادعا و هدف دارد که اگر به درستی و توسط اهل فن پیاده شود، آن هدف محقق می‌شود، مسئله این است که هدف این روش تدوین استراتژی نیست و تنها به عنوان یک روش در مرحله شناخت به ما در شناخت بهتر سازمان و محیط کمک می‌کند. معضل روش زدگی ما و استفاده نادرست ما از این روش است. 

شما آخرین باری که با تیم خود برنامه‌ریزی استراتژیک انجام دادید را به خاطر بیاورید. آیا برنامه‌های شما موفقیت‌آمیز پیش رفتند یا از این‌که تجزیه و تحلیل SWOT سال گذشته ثابت کرد که کمبود دارد، ناامید شدید؟

گرچه تجزیه و تحلیل SWOT با نگاه به نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها کار خوبی انجام می‌دهد، اما این تحلیل دارای شکاف‌ها و محدودیت‌های زیادی است.

 

دلایلی که نباید از SWOT استفاده کرد!!

 

اما دلایلی که شما می‌بایست در برنامه‌ریزی‌های استراتژیک بعدی نسبت به استفاده از ابزار SWOT تجدید نظر کنید، چیست؟

 

 کلیشه شده است

مشکل واقعی SWOT خود ابزار نیست، بلکه این است که افراد این کار را برای تکمیل آن انجام می‌دهند نه اینکه به دنبال درک محتوای آن باشند. اگر از آن‌ها بپرسید که “آیا SWOT را انجام داده‌اید؟” جواب می‌گیرید بله، من SWOT را انجام داده‌ام. اما اگر از آن‌ها سؤال کنید که “آیا محتوای آن را درک کرده‌اید “، پاسخ دیگری دریافت خواهید کرد.

اطلاعات اولویت‌بندی نمی‌شوند

افراد با بیرون کشیدنِ SWOT سال‌های گذشته و تنها با اضافه کردن چیزهایی به آن، آن را کامل می‌کنند. بنابراین آن‌ها فقط حجم‌هایی از اطلاعات اولویت‌بندی نشده را دریافت می‌کنند که این خود یک مسئله است. 

خیلی عمومی است

اطلاعاتی که در SWOT وجود دارد، بسیار کلی است. مثلا به این نقطه قوت در ماتریس SWOT یک سازمان دقت کنید: “کارکنان جوان و تحصیل کرده”. ما آنقدر این جمله‌ها را عمومی می‌نویسیم که گاهی واقعا نمی توانیم درک کنیم که اثر آنها بر سازمان ما چیست. 

زمان، مسئله‌ای بحرانی‌ نیست

 SWOT‌ ها ما را با احساس امنیت اشتباهی آرام می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند فکر کنیم که می‌توانیم به نوعی زمان را متوقف کنیم. هنگامی که ما در حال تغییر محتوا هستیم، اتفاقات رخ می‌دهند. زمان فرصت‌ها و چالش‌ها بسیار مهم است. بدان معنا که اگر ما خیلی زود اقدام کنیم، مؤثر نخواهد بود و اگر خیلی دیر شده باشد، دیگر مفید نخواهد بود. بنابراین داشتن ابزاری که در مورد ماهیت زمان بحث کند بسیار مهم است، زیرا اگر محیط و متغییرهای محیطی تغییر کنند، استراتژی نیز می‌بایست تغییر کند.

افراد می‌خواهند محتوا با چرخه برنامه‌ریزی آن‌ها تطابق داشته باشد، اما دنیا این‌گونه کار نمی‌کند. بنابراین بهتر است با ابزاری کار کنیم که نشان می‌دهد جهان چگونه کار می‌کند، نه این‌که به مبارزه با آن برخیزیم.

 

در این صورت چه ابزاری مفید است؟

در مرحله تغییر بهتر است به جای ابزار SWOT از “رادار استراتژیک” استفاده کنیم. شکل زیر نمای کلی یک رادار است:

 

رادار استراتژیک

 

فرصت‌ها و چالش‌ها از نظر زمانی بسیار مهم هستند. برخلاف ابزار SWOT، شما در واقع با استفاده از رادار استراتژیک زمان را احساس می‌کنید و در یک صفحه، شما حس می‌کنید که چه چیزی در ۱۰۰۰ روز، در ۳ تا ۷ سال و در ۷ تا ۱۰ سال بعد رخ خواهد داد و بنابراین در مقابل آن مسئولیت‌پذیر و پاسخگو خواهید بود.

همچنین رادار استراتژیک اولویت بندی را ضروری می‌کند. 

تحقیقات علمی ثابت کرده‌اند که انسان‌ها برای به خاطر سپردن و پردازش اطلاعات محدودیت‌هایی دارند. بنابراین اولویت‌بندی امری بسیار ضروری برای بهبود کارایی تصمیمات است. در حالت حداکثر، به ترتیب می‌توانیم به سه فرصت و سه چالش بپردازیم. 

 

اما قسمت‌های مختلف رادار استراتژیک کدامند؟

  • ربع ۱ و ۲ نیروهای بازار، نیروهای رقابتی، روندهای مصرف‌کننده و فاکتورهای محیطی شما هستند؛
  • ربع ۳ فرصت‌های داخلی شماست. این منطقه‌ی نوآوری شماست. این منطقه، جایی است که شما نقاط قوت و مزایای خود را اهرم کرده و از آن‌ها استفاده می‌کنید؛
  • ربع ۴ شامل چالش‌های داخلی و محدودیت‌هاست. این‌ها عواملی هستند که ما را محدود کرده و گیر می‌اندازند و توانایی ما برای ارائه آخرین استراتژی‌های ممکن را محدود می‌کنند. این محدودیت‌ها می‌تواند در خصوص بودجه، افراد، دانش، اراده، مهارت یا ظرفیت باشند.

نتیجه

بیل گیتس جمله مشهوری دارد که می‌گوید:

“ما همیشه تغییرات دو سال آینده را بیش از حد و تغییرات ده سال آینده را کمتر ارزیابی می‌کنیم.”

این دقیقاً هدف رادار استراتژیک است که مدیران در ارزیابی زمانی دچار این گرفتار نشوند. اگرچه رادار مذکور، روش و میزان حرکت و تغییر اوضاع را کنترل نمی‌کند، اما می‌تواند به آن پاسخ دهد. شما به عنوان یک مدیر باید بدانید که دقیقاً کجا هستید و چگونه می‌توانید برنامه‌های استراتژیک خود را به بهترین وجه عملی کنید. با یک گام تغییر رادار استراتژیک را تکمیل کرده تا در رساندن شما به اهدافتان کمک کند. هم‌چنین، برای آگاهی و اطمینان از استراتژیک بودن برنامه استراتژیک خود، نوشته چگونه بدانیم برنامه استراتژیک ما واقعا استراتژیک است را مطالعه نمایید.

اشتراک‌گذاری

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *