بسیاری از نوآوریهای قدرتمند امروزه مرتبط با دستاوردهای فناوری نیستند، بلکه در ارتباط با ایجاد مدلهای بنیادین جدید کسب و کار میباشند. این مدلهای کسب و کار آینده که از چند ایده کلیدی حاصل میشوند به طرز قابل توجهی برای مدت مدیدی ثابت ماندهاند و در پی چند تغییر عمده در این زمینه به روز گردیدهاند. این نوشته مروری بر مدلهای کسب و کار در یک قرن اخیر داشته و سپس مدلهای کسب و کار آینده که بر تمامی عرصههای زندگی و کار انسانها تأثیر شگرف خواهند داشت، معرفی و به اختصار توضیح خواهد داد.
مدلهای رایج کسب و کار در گذشته
در دهه ۱۹۲۰، با استفاده از مدلهایی با نام “طعمه و قلاب” ، مشتریان با خرید یک محصول اولیه کمهزینه (طعمه: یک ریشتراش رایگان) فریب خورده و در نهایت مجبور به خرید یدکیهای بیپایان (قلاب: تیغها) میشدند.
دهه ۵۰ دوره “مدلهای فرانشیز” بود که مک دونالد پیشگام آن شد و در دهه ۱۹۶۰ نیز “هایپر مارکت”های والمارت روی کار آمدند.
اما با ورود اینترنت در دهه ۱۹۹۰، نوآوری در مدلهای کسب و کار به صورت اساسی رشد کرد. به طوری که در کمتر از دو دهه ما شاهد موارد زیر بودهایم :
- تأثیرات شبکهای به سرعت منجر به ایجاد پلتفرمهای جدید شدند.
- بیت کوین و بلاکچین مدلهای مالی ”شخص ثالث مورد اعتماد (TTP)”را زیر سؤال بردند.
- سرمایهگذاری جمعی و عرضه اولیه سکه روشهای سنتی جذب سرمایه را مختل کرد.
ما اکنون شاهد هفت مدل نوظهور هستیم که تعریفی جدید از کسب و کار در طی چند دهه آینده ارائه میکنند. امروزه در حالی که مشاغل بیشماری همچنان بر این باورند که تنها باید از نظر اجرایی با هم رقابت کنند، ایجاد این مدلهای تجاری برای موفقیت در دهه۲۰۲۰ ضروریتر از همیشه به نظر میرسد.
هر یک از این روشها، انقلابی جدید در خلق ارزش و نیرویی برای شتاب گرفتن است.
هفت مدل کسب و کار برای حکمرانی بر این دهه:
۱- اقتصاد جمعیتی
انبوهسپاری (جمع سپاری)، سرمایهگذاری گروهی، عرضه اولیه سکه، داراییهای اهرمی و تقاضای کارمندان و اساساً همه پیشرفتها به آنلاین بودن میلیاردها نفر از طریق اینترنت و پیوستن میلیاردها نفر دیگر به این جمع منجر شده است. همه این موارد، کسب و کار ما را متحول کردند. برای مثال داراییهای اهرمی مانند وسایل نقلیه Uber و اتاقهای Airbnb را در نظر بگیرید که به شرکتها اجازه دادند به سرعت پیشرفت کنند. این مدلهای اقتصاد جمعی متکی بر پیمانکاران و فریلنسرها هستند. این امر، چابکی مورد نیاز در شرکت برای تطبیق با یک محیط به سرعت در حال تغییر را فراهم میکند که شامل امور مربوط به کارگران خرد وظیفه با درآمد کم در پشت کامیونهای مکانیکی آمازون تا متخصصان دادهپردازی خدمات مورد نیاز در شرکت کاگل میشود.
به طور مثال شرکت Airbnb با بیش از ۶ میلیون اتاق، آپارتمان و خانه در بیش از ۸۱۰۰۰ شهر در سراسر جهان به بزرگترین “هتلهای زنجیرهای” در جهان تبدیل شده است، اما همچنان یک اتاق از یک هتل اختصاصی ندارد و به جای آن از داراییهای (اتاقهای مجزا) جمعی به عنوان اهرم استفاده میکند.
نوشته مرتبط: اقتصاد اشتراکی، تحول اقتصاد آینده
۲– اقتصاد آزاد/ داده
این نسخه زیربنایی مدل “طعمه و قلاب” است که در واقع با دسترسی رایگان به یک سرویس عالی، مشتری را طعمه ساخته و از دادههای جمعآوری شده مرتبط با آن مشتری درآمد کسب میکند. همچنین این برنامه شامل همه تحولات ناشی از انقلاب دادههای بزرگ است که امکان استفاده از دادههای جمعیتشناسی خرد را به نحوی مطلوبتر از گذشته فراهم میسازد.
به عنوان نمونه، میتوان در این زمینه به فیسبوک، گوگل و توییتر اشاره داشت. برای تبدیل این مدل از استارتآپهای خوابگاهی به ابرقدرتهای جهانی یک دلیل وجود دارد. جستجوهای Google از ۵۰۰،۰۰۰ بار در روز در سال ۱۹۹۹، به ۲۰۰ میلیون بار در سال ۲۰۰۴، ۳ میلیارد در سال ۲۰۱۱ و ۵.۶ میلیارد در امروز افزایش یافته است. با وجود اینکه کاربران، از دادههای ارزشمند سرویس جستجوی “رایگان” گوگل هر روز بیشتر از روز قبل آگاه میشوند، کماکان این مدل سعی و خطا در دهههای ۲۰۲۰ با احتمال زیادی ادامه خواهد داشت.
۳- اقتصاد هوشمند
در اواخر دهه ۱۸۰۰، اگر میخواستید ایده خوبی برای یک تجارت جدید داشته باشید، تمام آنچه شما نیاز داشتید این بود که از ابزار موجود مانند مته یا تخته رختشویی استفاده کنید و آن را به برق متصل کنید. در نهایت شما یک دریل برقی یا ماشین لباسشویی ساختید.
در دهه ۲۰۲۰، هوش مصنوعی نقش برق را بازی خواهد کرد. به عبارت دیگر، به هر وسیله موجود، سطحی از هوشمندی را اضافه کنید. بنابراین تلفنهای همراه به تلفنهای هوشمند، بلندگوهای استریو به بلندگوهای هوشمند و اتومبیلها نیز به اتومبیلهای خودران تبدیل میشوند.
برای مثال، همه ما شرکتهای بزرگی را -از آمازون گرفته تا سلزفور- میشناسیم که هوش مصنوعی را در مدلهای تجاری خود قرار دادهاند. هر روز بر تعداد استارتاپهای حوزه هوش مصنوعی افزوده میگردد. طبق اعلام انجمن سرمایهگذاری ملی، در ۹ ماه ابتدای سال گذشته ۹۶۵ شرکت مرتبط با هوش مصنوعی، ۱۳.۵ میلیارد دلار در ایالات متحده سرمایهگذاری کردهاند که با ارزشترین آنها، یک سرویس تحویل مواد غذایی بدون راننده (Nuro) با ارزش ۲.۷ میلیارد دلار است. بنابراین، از هوش مصنوعی انتظار میرود که بیشتر مشاغل را در دهه ۲۰۲۰ تغییر دهد.
۴- اقتصاد حلقه بسته
در طبیعت هیچگاه چیزی هدر نمیرود. نابودی یک گونه، پایه و اساس بقای گونههای دیگر میشود. بشر در تلاش است تا با استفاده از روش “زیستالگو” (اگر شما در مورد طراحی یک نوع محصول جدید صحبت میکنید) یا “گهواره به گهواره” (اگر از طراحی نوع جدیدی از شهرها صحبت میکنید) یا به عبارت سادهتر “اقتصادهای حلقه بسته” از سیستمهای کاملاً بدون زباله تقلید کند. این مدلها با رشد مصرفکنندگان آگاه از محیط زیست و هزینه-فسود سیستمهای حلقه بسته رواج بیشتری پیدا میکند.
در اینجا میتوان به بانک پلاستیک اشاره کرد که در سال ۲۰۱۳ تأسیس شده و به افراد امکان میدهد زبالههای پلاستیکی را جمعآوری کرده و آن را تحویل بانک پلاستیک دهند. در ازای این عمل به جمع کننده این نوع زبالهها هر چیز از پول نقد گرفته تا بسته اینترنتی پرداخت میشود. بانک پلاستیک این مواد را دستهبندی کرده و به بازیافتکنندگان مرتبط میفروشد. در نتیجه، یک حلقه باز در چرخه عمر پلاستیک بسته میشود.
۵- سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز (DAO)
همگرایی بلاکچین و هوش مصنوعی نوعی جدید از شرکتها را ایجاد میکند. شرکتی که هیچ کارمند و رئیسی ندارد و میتواند بدون توقف تولید داشته باشد. مجموعهای از قوانین از پیش تعیین شده، نحوه عملکرد شرکت را مشخص میکند و رایانهها بقیه کارها را انجام میدهند. به عنوان مثال، یک ناوگان از تاکسیهای خودران، با یک سری از قراردادهای هوشمند توسط بلاکچین، میتواند در ۷روز هفته به صورت ۲۴ ساعته کار کرده، برای تعمیر به تعمیرگاه برود و بدون هیچگونه دخالت انسانی کار کند.
مثال: در حالیکه DAO (استفاده از دادهها در بانکهای اطلاعاتی) به تازگی ظهور کردهاند، پلتفرمهای آنان در تلاش برای یافتن ابزارهای موفقیت از جمله رمزنگاری اقتصادی قابل اعتماد و پروتکلهای حاکمیت غیرمتمرکز هستند. آنها قصد دارند مشاغلی ایجاد کنند که تنها مشتریان تأثیر خارجی بر آنها داشته باشند.
۶- مدلهای جهانی چندگانه
زین پس ما فقط در یک مکان زندگی نمیکنیم بلکه دارای دو شخصیت واقعی و آنلاین هستیم و این موجودیت دوم است که در حال گسترش است. با ظهور واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، ما لایههای بیشتری را به این معادله اضافه میکنیم. شما نیز آواتارهایی برای کار و یا بازی دارید که تمام این نسخهها از خودمان منجر به ایجاد فرصتهایی برای مشاغل جدید شدند.
مثال: زندگی دوم (عنوان یک بازی)، اولین دنیای مجازی ایجاد شده در سال ۲۰۰۳ که منجر به اقتصادی چند میلیون دلاری شد. مردم به افراد دیگر برای طراحی لباس و خانههای دیجیتال برای آواتارهای دیجیتال خود پول پرداخت میکردند. هر بار لایه جدیدی به لایههای دیجیتال اضافه میکنیم، اقتصاد جدیدی نیز تعریف میشود. به این صورت که اکنون ما همزمان کسب و کار خود را در چندین جهان پیش میبریم.
۷- اقتصاد تحول
اقتصاد تجربه در مورد به اشتراکگذاری تجربیات بود. در نتیجه استارباکس از یک کافه برای ملاقاتهای کاری به یک “مکان سوم” تبدیل شد. مکان سوم نه به معنای خانه و یا محل کار، بلکه “مکان سوم” جایی است برای زندگی کردن. خرید یک فنجان قهوه به یک تجربه تبدیل شد و سپس به یک مکان برای گردش همراه با کافئین. تکرار بعدی این ایده منجر به اقتصاد تحول است، جایی که شما فقط هزینه یک تجربه را پرداخت نمیکنید، بلکه هزینه میپردازید تا زندگی شما با این تجربه متحول شود.
مثال: نسخههای اولیه این مدل میتواند در ظهور “جشنوارههای تغییر” مانند Burning Man یا شرکتهای بدنسازی مانند CrossFit باشد، جایی که تجربهاش به طور کلی بد است (ورزش در انبارهای قدیمی)، اما تحول بسیار عالی است (شخصی که بعد از سه ماه کار در آن انبارها تبدیل میشوید). مصرفکنندگان دیگر به دنبال تجربیات لذتبخش نیستند، بلکه به دنبال چالشهایی هستند که برایشان تحول را به ارمغان بیاورد.
صحبت نهایی
- همه این مدلهای کسب و کار آینده در تلاشند تا نشان دهند که کسب و کارهای معمول در حال تبدیل شدن به کسب و کار غیرمعمول هستند و همانطور که کلیتون کریستنسن در هاروارد میگوید: این امر، دیگر برای شرکتهای موجود اختیاری نیست؛ بیشتر آنها فکر میکنند که کلید اصلی رشد، توسعه فناوریها و محصولات جدید است اما غالباً اینگونه نیست. برای باز کردن قفل موج بعدی رشد، شرکتها باید این نوآوریها را با مدلهای کسب و کار تلفیق کنند.
- کسانی که در خارج از این مدلهای جداگانه هستند، تجربه بهتر، ارزانتر و سریعتر خواهد داشت.
- به این دلیل مدلهای جدید کسب و کار بهتر هستند چون کاری را انجام میدهند که همه مدلهای کسب وکار انجام میدهند اما با این تفاوت که آنها بهتر از هر کس دیگری مشکلات افراد را در دنیای واقعی حل میکنند.
- مشخصا ارزانترند. با خارج شدن گردش پول، مشتریان و در واقع همه ما توقع کمتری خواهیم داشت.
- اما تغییر واقعی، تغییر نهایی است: سرعت بیشتر. مدلهای جدید تجاری دیگر نیرویی برای ثبات و امنیت نخواهند داشت بلکه این مدلها برای سرعت و چابکی در شرایط پرشتاب امروز طراحی شدهاند.
- مهمتر از همه، هیچ کدام از اینها در معرض خطر کندی نیستند.
۰ دیدگاه