جهان در ۱۰۰ سال آینده ، نام کتابی است از جورج فریدمن (George Friedman)، که توسط آقای ابوالحسن تهامی ترجمه و انتشارات فرزان آن را به چاپ رسانیده است. در همان پیش گفتار مترجم که در بخش ابتدایی آن به معرفی فریدمن پرداخته است، میتوان با روحیات نویسنده آشنا شد. اشتغال او در دانشگاه، تدریس در دانشگاههای نظامی آمریکا، طراحی بازیهای کامپیوتری جنگی، نوشتن کتابهایی که واژه جنگ در عنوان برخی از آنها خودنمایی میکند و متن همین کتاب یعنی جهان در ۱۰۰ سال آینده، نشان میدهد که فریدمن اصلاً جز آن دسته از آدمهایی نیست که به واژههایی مانند دنیای بدون جنگ یا آزادی برای همه یا همه با هم برابرند و … اعتقاد داشته باشد.
جمله اول کتاب از هگل نیز هوشمندانه انتخاب شده است. «آنکه جهان را با چشم عقل مینگرد، جهان نیز جنبههای عقلانی خود را به او مینمایاند. ارتباط دو سویه است».
یادداشت نویسنده در صفحات آغازین کتاب نیز قابل تأمل است.
«من غیبگو نیستم، اما روشی دارم که خدمتهای ارزشمندی به من کرده است. گرچه ممکن است که این روش در دریافت گذشته و پیشبینی آینده دارای کاستیهایی باشد. در این کار من میکوشم که زیر بینظمیهای تاریخ، نظمی نهفته ببینم و برآورد کنم که از آن نظم چه حوادث، چه روندها و چه فنشناسیهایی به بار خواهند آمد.
پیشبینیاوضاع جهان در یکصد سال آینده شاید کاری یکسر بیهوده جلوه کند، اما امیدوارم که خود ببینید و قانع شوید که این پیشبینی عقلانی و شدنی است و به هیچ روی بیهوده نیست. در آیندهای نه چندان دور، نوههای من پا به این دنیا خواهند گذاشت و چندتاییشان بی شک در قرن بیست و دوم زنده خواهند بود. این کار مرا وا میدارد که به درستی کارم بیشتر دقت کنم.»
خواندن این کتاب هر چند در برخی موارد با آن مخالف باشید، برای همگان خالی از لطف نیست و برای آیندهپژوهان حتی یک ضرورت است.
۰ دیدگاه