تجزیه و تحلیل لایه ای علّی (Causal Layered Analysis)، و یا به طور خلاصه CLA، خود را درگیر آشکار ساختن مفروضات ضمنی تفکر آینده پژوهی میسازد.
برخلاف تجزیه و تحلیل روندها، پویش افقها، سناریوها و پس نگری که بر جنبههای افقی و فضایی تمرکز داشتند، تحلیل لایه ای علّی (که در ایران با عنوان تحلیل لایه لایهای علتها بیشتر شناخته شده است، یک ترجمه ی غلط البته از نظر بنده)، ابعاد عمومی را که به عنوان «لایهها» تلقی میشوند، در نظر میگیرد. تحلیل لایهای علّی، به دنبال «تعریفزدایی» از آینده است، در تلاشی برای حصول اطمینان از اینکه یک حقیقت، مسلم در نظر گرفته نشده و روندها و طرح ریزیها بدیهی انگاشته نشدهاند، فرهنگهای غیرغربی، روش شناسیها و حالات بودن را به طرز مناسبی ارائه میدهد، و دامنه وسیعی از استعارات و تصاویر به منظور تفکر خلاقانه در مورد گزینههای بدیل بالقوه در آن، مورد استفاده قرار میگیرند.
تحلیل لایه ای علّی، که توسط سهیل عنایت اله ایجاد شده، چهار لایه از تحلیل را در بر میگیرد، از جمله: لیتانی (Litany)، علل اجتماعی(Systemic)، گفتمان/جهان بینی (Worldview) و استعاره/اسطوره (Myth/Metaphor). به سادگی میتوان گفت لیتانی، مشکل، اتفاق، روند یا هر آنچه موضوع تحقیق در آینده پژوهی است، میباشد. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به نوشته «تفکر لایهای» رجوع فرمایید.
برای مثال لیتانی میتواند بیکاری در جامعه، مشکلات بوم شناختی سیاره زمین یا فزونی ترافیک در شهر باشد. راهحلهای استاندارد برای این مشکلات با مفروضات اساسی مشخصی همراه هستند. به عنوان نمونه برای کاهش ترافیک، خیابانهای بیشتری اضافه میکنیم یا جادههای بیشتری میسازیم. اما رویکرد مرسوم به جای حل مشکلات در حقیقت آنها را بدتر میکنند. تحلیل لایه ای علّی، توجه ما را معطوف به راهحلهای پیشنهادی میسازد تا آنها را بررسی کنیم، آییننامهای را که راه حلها بر اساس آن مطرح میشوند، زیر سوال ببریم و از پارادایم یا ساختار دانش استانداردی که درون آن مشکلات قاب بندی و راه حلها پیشنهاد شدهاند، دور شویم.
لایه دوم یعنی همان علل اجتماعی، تجزیه و تحلیل را گسترش میدهد و زمینه را وارد بازی میکند. مشکلات و راه حلها، هر دو درون زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی یا سیاسی درک شدهاند. بنابراین، بیکاری در یک جامعه ممکن است به عنوان یک معضل اقتصادی، مشکلات بومشناختیِ حاصل از آلودگی صنعتی و ترافیک به عنوان محصول زندگی شهری، پیشرفت سریعی که خودروهای بیشتری را وارد جادهها میکند و رشد اقتصادی دیده شود.
یک راه حل سیاسی برای معضل ترافیک ممکن است تغییر از اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعاتی (Information economy) باشد. تحلیل لایه ای علّی، تأکید میکند که این زمینه (اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی) خود یک مشکل است: نه تنها واسطه یا موجب وقوع یک مسئله مانند بیکاری و ترافیک جادهای میشود، بلکه در حقیقت آن را تشکیل میدهد. در واقع زمینه و نظام دانشی که به منظور درک و کنترل آن ایجاد شده، خود مقصر هستند، آنها نیازمند سرزنش تحلیلی جدی میباشند.
زمانی که مشکل و زمینه آن، مسئلهساز شدند، تجزیه و تحلیل به سوی بررسی ساختاری کلی که هر دو را حفظ میکند و مشروعیت میبخشد، حرکت میکند، یعنی همان سطح سوم. این تکنیک از مطالعات فرهنگی، وام گرفته شده که در آنجا تحلیل گفتمان (Discourse analysis) نامیده میشود. یک گفتمان حوزه به شدت کراندار از دانش فرهنگی و اجتماعی است، نظامی از مفروضات، اظهارات، دیسیپلینها و ایدهها. ما جهان را از طریق گفتمانها درک میکنیم. در واقع برخی از نظریهپردازان انتقادی استدلال کردهاند که جهان موضوعی نیست که به سادگی فهمیده و درک شود، بلکه درون گفتمانهایی است که جهان به وجود آورده است.
شاید مشهورترین مثال از یک گفتمان، شرق شناسی (Orientalism) است که همان ساختار تاریخیِ فرهنگهای شرقی به عنوان موضوعات بیگانه و عجیبِ بررسیهای موشکافانه غربی در پژوهشگری، هنر و ادبیات است. شرق شناسی به عنوان یک ویژگی حیاتی نوشتهها و نگرش غربی در مورد شرق از قرن هجدهم تا امروز است. شرق شناسی حسی از تفاوت بنیادین میان غرب یعنی «ما» و شرق یعنی «آنها» را افزایش میدهد. شرق شناسی صرفاً یک روش برای شناختن شرق نیست، بلکه روشی برای حفظ قدرت بر آنهاست.
تحلیل گفتمان، بررسی روابط قدرت است که توسط گفتمانها در تلاش برای مطرح کردن کسانی که از گفتمان به حاشیه رانده شدهاند، ایجاد شده است. نخست، ساختارهای گفتمانها جاییکه لیتانی و علل اجتماعی قرار دارند، مورد پرسش واقع شدهاند.
بنابراین در مثال ما از ترافیک، نیاز است گفتمانهای برنامه ریزی شهری را در نظر بگیریم، گفتمانهایی که شهرنشینی را ارتقا میدهند، گفتمانهایی که به حمل و نقل خصوصی بیش از حمل و نقل عمومی توجه میکنند و مانند آن. هدف، درک این امر است که چگونه گفتمانی که برای درک و طرح مسئله استفاده میکنیم، در حقیقت خود در وهله اول در ایجاد مشکل همدست است. دوم آنکه، تجزیه و تحلیل لایه ای علی، آینده پژوهی را به عنوان یک گفتمان میبیند؛ از این رو هر راه حل ارائه شده از سوی دورنمای مرسوم پیش بینی، سناریوها و سایر روشها لازم است از نقطه نظر قدرت مورد بررسی قرار گیرد.
در اینجا، زبان تفکر آینده اندیشی به اندازه همان نوع خاص دانش درباره آینده که تفکر آینده اندیشی به دنبال ترویج آن است، حائز اهمیت است. زبان، بسیار فراتر از صرفا یک شیوه ارتباطی است، و به دلیل ارتباط نزدیکی که با نیازهای فرهنگی و اجتماعی دارد، لازم است به خدمت گرفته شود. زبان جدای از نمادین بودن، در حقیقت تشکیلدهنده واقعیت است.
همان طور که به سمت لایه آخر یعنی استعاره حرکت میکنیم، تجزیه و تحلیل عمیقتر و عمیقتر میشود. این لایه به دنبال واسازی فرایندهای خلاقانه ما در تفکر در مورد آینده است. استعارات، خلق معنا میکنند و توجه ما را به برخی شباهتهای موجود میان دو پدیده جلب میکنند. اما همچنین ممکن است شباهت جدیدی خلق کنند و از این رو معنای جدیدی به وجود آورند. در حالیکه استعاره نیازمند سطح مشخصی از خلاقیت است، از هیچ پدید نیامده است؛ استعارات در حقیقت عمیقاً در اسطورههای ناخودآگاه ما جای گرفتهاند.
توجه کنید چگونه تبلیغات، استعارات بصری را که به واسطه اسطورههای فرهنگیِ شناخته شده خلق شدهاند، به کار میبرند تا ما را درگیر و تشویق به خریدن محصولی کنند که در حال فروش است. زمانی که استعاره به اسطوره مرتبط شود، مایلیم به طور خودکار واکنش نشان دهیم. برای خارج شدن از تنگنا، یعنی همان واکنشهای احساسی، نیاز داریم استعارات را فعالانه و به طرزی خلاقانه رمزگشایی کنیم.
تجزیه و تحلیل لایه ای علّی، توجه ما را به سوی استعارات مورد استفاده برای آینده جلب میکند و اعتبار آنها را زیر سوال میبرد و اسطورههایی را که استعارات، مبتنی بر آنها هستند، آشکار میسازد. برای مثال راه حلها برای جادههای شلوغ، بر اساس اسطورههایی است که (خیابانهای) بیشتر یا (بزرگراههای) بزرگتر راه حل مشکل هستند، یا اینکه راه حلهای استاندارد (غربی) برای معضل ترافیک بهترین راه حل است. شاید بتوانیم با جهت دادن به توجه خود به سوی استعارات متفاوت و غیر غربی، راه حلهای قابل دوام تری بیابیم.
تحلیل لایه ای علّی، فعالیتی خطی نیست. این امر ما را ملزم میسازد که سطوح را چندین بار زیر و رو کنیم. لازم است درک کنیم که در پس هر مشکل تجربی (لیتانی) و در پس هر زمینه یک گفتمان و یک جهانبینی که خود مبتنی بر اسطورهها هستند، زمینهای اجتماعی و فرهنگی وجود دارد. اهداف تجزیه و تحلیل لایه ای علّی، آشکار ساختن روابط قدرت فعلی و تشویق به استفاده از مقولات دانش و اندیشه از سایر فرهنگها و تمدنهاست. عنایت اله مینویسد: این هدف زمان حال را با عبور دادن آن از فیلترهای تاریخی، فرهنگی و تمدنی به دور دست میراند، بنابراین این هدف کمتر درست و کمتر قابل توجه به نظر میرسد.
«این روش فضای واقعیت را تلطیف میکند و به احتمالات، ایدهها و ساختارها اجازه ظهور میدهد. این مسئله کمتر در این باره است که حقیقت چیست، بلکه در مورد این است که چگونه حقیقت به ویژه در زمینههای سیاست کاربرد دارد، چگونه حقیقت فراخوانده شده، چه کسی آن را فرا خوانده، چگونه انتشار مییابد و یا تعیین اینکه چه چیزی درست، واقعی و معنا دار است، چه کسی سود میبرد و چه کسی زیان میکند؟»
پرسشهایی که هنگاهی که لایهها را بالا و پایین میکنیم، همواره میپرسیم این است که: کدام تفسیر از گذشته، معتبر شناخته شده است؟ کدام تواریخ زمان حال را مشکلدار کردهاند؟ چگونه ترتیب دانش در میان تمدن، نسل و جهان بینیها متفاوت است. چه کسی به عنوان «دیگری» به طرز غیرقابل تغییری متفاوت از ما دیده میشود؟ و کدام چشمانداز آینده فقط برای زمان حال مورد استفاده قرار میگیرد؟
تجزیه و تحلیل لایه ای علّی و آینده های یکپارچه (integral futures) هر دو درون سنت های آینده پژوهی انتقادی تکامل یافتهاند. آنها گاهی به عنوان روش (Method) توصیف میشوند، اما بیشتر رویکردهایی هستند که چارچوبی برای تجزیه و تحلیل و نقد نظریههای مختلف، روشها و شیوههای کشف آینده فراهم میکنند. هدف هر دو گسترش دادن مقولات تفکر آینده اندیشی، وارد چارچوب کردن روش شناسیها و فرهنگهای غیر غربی و به این ترتیب گشودن فضاهایی برای دگرگونی واقعیت و ساخت چشم اندازهای مثبت و بدیل است.
- پی نوشت:
من از تحلیل لایه ای علّی در رساله دکتریام استفاده کردهام و خوشحال خواهم شد در این زمینه با دیگر پژوهشگران و علاقهمندان همکاری داشته باشم. بیشک به کارگیری این چارچوب در هر مطالعه، آموزش و یادگیری به همراه خواهد داشت.
سلام
وقت بخیر
ممنونم از مطالبتون و از سعه صدری که برای ارتباط با علاقه مندان به این حوضه کاری اختصاص دادید.
من قصد دارم از این روش در حوزه روانشناسی استفاده میکنم.
دوسدارم از منابع و اطلاعات شما بهره مند بشم
لطفا با من تماس بگیرید ۰۹۰۱۲۶۵۱۲۲۱
ممنونم ازتون آقای دکتر. کتاب «نظم گفتار» اثر میشل فوکو هم میتونه در درک ما از دیسکورس موثر باشه. از دیگر اندیشمندان خوب تو این زمینه میشه به پل ریکور و همینطور فرمالیست های روسی مثل شکلاوسکی اشاره کرد.
سلام سپاسگزارم اقای راعی برای معرفی منابع خیلی خوب.
سلام. من یه سوال داشتم. ایا میشه برای مسئله شناسی یک بخش اقتصادی از این چارچوب بهره جست؟ به طور مثال بخش انرژی در اقتصاد را میخواهیم مسئله شناسی کنیم.
ممنون
سلام در ایمیل جواب داده شد
سلام وقت بخیر
من یه کتب هست بهه اسم برنامه ریزی شهری و منطقه ای با رویکرد سیستمی که اون به روش تحلیل لایه ای علی اون تحلیل کنم لطفا راهنمایی کنید.
نه اینجا و نه از رسالتون، نتونستم این روش را درست یاد بگیرم تا بتونم در پایان نامه خودم براساس آن تحلیل داشته باشم. فقط تعریف و تعریف
فهم و کاربست این روش کمی سخت است اما حتما با مطالعه متون بیشتر سر نخ را پیدا خواهید کرد.