تصور کنید یک طوفان سهمگین در حال نزدیک شدن به شهر است و شما به عنوان مدیر بحران، تنها چند ساعت فرصت دارید تا حیاتیترین تصمیمات را بگیرید. در این لحظه، شما به چیزی فراتر از دادههای هواشناسی فعلی نیاز دارید؛ شما به نقشههایی از مسیرهای احتمالی طوفان و پیامدهای هرکدام احتیاج دارید. به عبارت دیگر، شما به «سناریو» نیاز دارید.
اما یک مشکل بزرگ وجود دارد. فرآیندهای سنتی آینده پژوهی و سناریونگاری، مانند ساختن یک مدل دقیق هواشناسی، هفتهها یا حتی ماهها زمان میبرند. در میانه طوفان، شما به این اندازه زمان ندارید. اینجاست که چالش اصلی نمایان میشود. آیا میتوان به تیمها آموزش داد تا سناریوهایی را که هم «سریع» و هم «باکیفیت» هستند، در شرایط بحرانی تولید کنند؟ یک رویکرد نوین به نام آینده نگاری سریع (Rapid Foresight) به این پرسش حیاتی پاسخ مثبت میدهد.
چالش سرعت در برابر کیفیت: معمای آینده پژوهی در بحران
در یک محیط پرآشوب و «VUCA» سازمانها بیش از هر زمان دیگری به آینده پژوهی نیاز دارند تا بتوانند در برابر شوکهای ناگهانی، از بحرانهای سایبری گرفته تا همهگیریهای جهانی، تابآور باشند. سناریوها ابزاری حیاتی برای اطلاعرسانی به تصمیمگیرندگان ارشد در میانه بحران هستند.
اما مشکل، «زمان» است. در حالی که یک سناریوی کامل ممکن است هفتهها طول بکشد، مدیر بحران به پاسخهایی در عرض چند «ساعت» نیاز دارد. این فشار زمانی، اغلب منجر به تولید سناریوهای سطحی، واکنشی و فاقد خلاقیت و تفکر انتقادی لازم میشود.
آیا میتوان سرعت و کیفیت را همزمان داشت؟ یک مطالعه تجربی
برای پاسخ به این سوال، یک مطالعه طولی نوآورانه بر روی تیمهای مدیریت بحران در سه شرکت بزرگ استرالیایی انجام شد. در این مطالعه که در مجله Futures منتشر شده است، استیون کرنین (Steven Curnin) و همکارانش به بررسی این موضوع پرداختند. به این تیمها، که تجربه کمی در سناریونگاری داشتند، یک فرآیند آموزشی فشرده ارائه شد. سپس در طول شش ماه، آنها در معرض شش تمرین شبیهسازی بحران قرار گرفتند و از آنها خواسته شد تا برای هر بحران، در عرض تنها سه ساعت، سناریوهای آینده را توسعه دهند.
نتایج شگفتانگیز بود. با گذشت زمان، نه تنها کیفیت سناریوهای تولید شده توسط تیمها به طور قابل توجهی «افزایش» یافت، بلکه آنها این کار را در زمان «کمتری» نیز انجام دادند. این یافته نشان میدهد که آینده نگاری سریع یک مهارت قابل یادگیری است. اما این موفقیت تنها نتیجه «یادگیری» ساده نبود، بلکه ناشی از ابزارها و فرآیندهای هوشمندانهای بود که تیمها به کار گرفتند.
جعبه ابزار آینده نگاری سریع: چگونه این کار را انجام دادند؟
موفقیت این تیمها در ترکیب سرعت و کیفیت، تصادفی نبود. آنها از یک جعبه ابزار مشخص و ساختاریافته استفاده کردند که به آنها اجازه میداد فرآیند خلاقیت را مدیریت کنند.
اولین ابزار، استفاده از فرآیند ساختاریافته بود. به تیمها یک فرآیند گام به گام و مبتنی بر الگو (Template) آموزش داده شد. این الگوها، مانند یک چکلیست قبل از پرواز، تضمین میکردند که هیچ مرحله حیاتیای از قلم نیفتد و تیمها بتوانند به جای صرف وقت برای «چگونه انجام دادن»، بر روی «چه چیزی» تمرکز کنند.
برای تقویت تفکر انتقادی و اطمینان از عمق تحلیل، تیمها از چارچوب STEEPLE (اجتماعی، فناورانه، اقتصادی، زیستمحیطی، سیاسی، قانونی و اخلاقی) استفاده کردند. این ابزار به آنها کمک میکرد تا پیامدهای مرتبه دوم و سوم بحران را در تمام ابعاد جامعه شناسایی کنند. استفاده از این ابزارها شباهت زیادی به روشهای تحلیل روند در شرایط عادی دارد.
همچنین برای تحریک تفکر خلاق و جلوگیری از تفکر خطی، تیمها از تکنیک SCAMPER استفاده کردند. این ابزار خلاقیت، آنها را تشویق میکرد تا با «وارونه کردن» (Flip) یک پیامد منفی یا یک محدودیت، آن را به یک فرصت تبدیل کنند.
تقسیم کار هوشمندانه نیز نقش مهمی داشت. تیمها به سرعت یاد گرفتند که چگونه وظایف را تقسیم کنند. آنها به گروههای کوچکتر تقسیم میشدند تا به طور موازی بر روی بخشهای مختلف تحلیل (مانند STEEPLE) کار کنند و سپس یافتههای خود را با هم ادغام میکردند.
یکی از جالبترین یافتهها، استفاده هوشمندانه از هوش مصنوعی (مانند ChatGPT) بود. آنها از هوش مصنوعی برای «تولید ایده» استفاده نمیکردند، چون این کار نیازمند تفکر انتقادی و خلاقیت انسانی بود. بلکه از آن به عنوان یک ابزار «نویسندگی سریع» بهره میبردند. آنها ایدهها و یافتههای کلیدی خود را به صورت نقطهای وارد میکردند و هوش مصنوعی در چند ثانیه، آنها را به یک «روایت سناریوی» منسجم و خوشساخت تبدیل میکرد.
فراتر از بحران: آینده پژوهی سریع برای همه
در نهایت، این مطالعه نشان میدهد که آینده نگاری سریع نه تنها ممکن، بلکه یک قابلیت حیاتی و قابل آموزش است. ارزش اصلی این رویکرد فقط در مدیریت ریسک و بحران نیست، بلکه با حذف مانع بزرگ «زمان»، سازمانها میتوانند از سناریونگاری در حوزههای پویای دیگری مانند توسعه سریع محصول، مذاکرات پیچیده یا مدیریت ارتباطات نیز استفاده کنند.
مهمتر از آن، وقتی تیمها میتوانند سناریوهای باکیفیت را به سرعت تولید کنند، زمان گرانبهای بیشتری برای مهمترین بخش فرآیند آینده پژوهی خواهند داشت. یعنی استفاده از آن سناریوها برای آزمودن استراتژیهای فعلی و اطمینان از اینکه سازمان واقعاً برای هر آینده ممکنی آماده است.
منبع:

دیدگاهتان را بنویسید