تصور کنید زمان، رودخانهای قدرتمند است که همواره از سرچشمههای گذشته به سوی اقیانوس آینده در جریان است. اما در دوران ما، به ویژه در گفتمان مربوط به مرزها و مهاجرت، به نظر میرسد این رودخانه یخ زده است. ما بر روی سطحی جامد و بیحرکت از «بحران دائمی» ایستادهایم. جریانهای عمیق تاریخی که این رود را شکل دادهاند، در زیر لایهای ضخیم از یخ پنهان شدهاند و چشمانداز رسیدن به اقیانوس باز آینده، دور از دسترس و تقریباً غیرممکن به نظر میرسد. این انجماد زمانی، که میتوان آن را «حالزدگی مرز» نامید، یک پدیده خطرناک است که توانایی ما برای اندیشیدن به راهحلهای واقعی را فلج میکند. اما حتی در سردترین زمستانها، جریان آب در زیر یخ متوقف نمیشود. تخیلات اجتماعی آینده (Social Imaginaries of the Future)، همان گرمایی هستند که از دل کنشها و آرزوهای انسانها برمیخیزند و میتوانند شکافهایی در این رودخانه یخزده ایجاد کنند. این مقاله با استفاده از لنز آینده پژوهی، به این شکافها نگاه میکند تا ببیند چگونه میتوان این رودخانه را دوباره به جریان انداخت.
انجماد بزرگ: سیاستِ به دام انداختن ما در یک حال ابدی
این رودخانه چگونه یخ زد؟ «حالزدگی» یک فرآیند سیاسی است که با دو حرکت، زمان را منجمد میکند. نخست، با پوشاندن جریانهای زیرین گذشته؛ گفتمان مسلط، بحران مهاجرت را همواره به عنوان یک رویداد ناگهانی و غیرمنتظره معرفی میکند و به طور سیستماتیک، تاریخ استعمار، نابرابریهای اقتصادی و وعدههای شکستخورده توسعه را که سرچشمههای اصلی این رود هستند، نادیده میگیرد. دوم، با مسدود کردن مسیر به سوی اقیانوس آینده؛ این گفتمان، آینده را چیزی جز تکرار بیپایان همین زمستان بحرانی نمیداند و تنها راهحل را ساختن سدهای بلندتر و کنترل بیشتر معرفی میکند. هرگونه آینده نگاری که در آن رودخانه به شکلی متفاوت جریان یابد، به عنوان یک خیال واهی رد میشود.
پژواکهای زیر یخ: تجربه زیسته آنان که در زمان منجمد شدهاند
زندگی بر روی این رودخانه یخزده، برای گروههای مختلف، تجربیات متفاوتی را رقم میزند. آینده پژوهی به ما کمک میکند تا به این صداهای خاموش گوش دهیم. برای بسیاری از جوانان در کشورهایی مانند تونس، این انجماد آنقدر کامل است که زمان حال به مثابه یک «مرگ اجتماعی» تجربه میشود. رودخانه زندگی از حرکت باز ایستاده و هیچ امیدی به آیندهای پویا در این سرزمین یخزده وجود ندارد. در چنین شرایطی، میل به مهاجرت—که با واژه قدرتمند «حرقه» (سوزاندن) بیان میشود—صدای شکستن یخ است؛ یک کنش رادیکال برای فرار از این سکون مرگبار. برای مهاجرانی که در مسیر هستند، آنها در یک نقطه ثابت منجمد نشدهاند، بلکه بر روی تودههای یخ سرگردانند. آنها در حرکتی دائمی اما بیهدف، در میان هزارتوی مرزها، گیر افتادهاند. این «خشونت زمانی»، آنها را در یک حال ابدی از «ترانزیت» نگه میدارد و مقصد، به یک رؤیای دوردست تبدیل میشود که تنها انگیزه حرکت را زنده نگه میدارد. برای درک بهتر تجربیات انسانی در دل سناریوهای آینده، مطالعه نوشتار آینده نگاری انسانمحور میتواند مفید باشد.
آغاز ذوب: شکافهای مقاومت و جریانهای جدید امید
با وجود این انجماد فراگیر، کنشهای مقاومت در حال ایجاد شکافهایی در این یخ ضخیم هستند. این فرآیند «حالزدایی» (De-presentification) نام دارد و از دو منبع گرما میگیرد. اولین منبع، گرمای حافظه تاریخی است. به یاد آوردن قدرت واقعی رودخانه قبل از انجماد، یعنی بازخوانی آیندههای محققنشدهای که در گذشته مدفون شدهاند (مانند وعدههای استقلال واقعی و عدالت جهانی)، به ما یادآوری میکند که وضعیت فعلی، ابدی و طبیعی نیست. دومین و مهمترین منبع گرما، گرمای همبستگی انسانی است. کنشهای روزمره شبکههای همبستگی، مانند چشمههای آب گرمی هستند که از زیر، در حال ذوب کردن یخها هستند. آنها با ایجاد مسیرهای امن و ارائه سرپناه، نه تنها به افراد کمک میکنند تا زنده بمانند، بلکه با کنشهای خود، در حال اجرای عملیِ یک آینده نگاری متفاوت هستند؛ آیندهای که در آن، همبستگی انسانی بر کنترلهای دولتی غلبه میکند.
به سوی بهار: عدالت حرکتی به مثابه عدالت زمانی
این شکافهای کوچک، اگرچه به تنهایی ناچیز به نظر میرسند، اما میتوانند به یکدیگر بپیوندند، گسترش یابند و در نهایت به یک شکست بزرگ در سد یخی منجر شوند؛ یک «بهار» که در آن، رودخانه زمان دوباره آزادانه به سوی اقیانوس امکانها جاری میشود. مبارزه برای عدالت حرکتی، در واقع مبارزهای برای آزادسازی زمان است. خیالات اجتماعی آینده که توسط مهاجران و فعالان همبستگی بیان و زندگی میشوند، تنها رؤیا نیستند؛ آنها نیروی ترمودینامیکی هستند که میتوانند یخ یک «حال» سرکوبگر را بشکنند. یک آینده پژوهی انتقادی به ما کمک میکند تا این شکافها را نه به عنوان نشانههای آشوب، بلکه به عنوان طلایههای یک بهار قریبالوقوع ببینیم؛ بهاری که در آن، آینده دوباره به جریانی باز و پویا تبدیل میشود.
منبع:
De-presentify the border: Social imaginaries and mobility justice

دیدگاهتان را بنویسید