آلیس در سرزمین عجایب میگوید: من هیچ درکی از عرض جغرافیایی و طول جغرافیایی نداشتم، فقط میدانستم کلمات با کلاسی برای ادا کردن هستند. بله آیندهپژوهی و ذیل آن روشهای آینده پژوهی نیز در ادبیات امروز ما گاهاً چنین کارکردی به خود میگیرند. کلماتی دهان پرکن برای ادا کردن.
اگر جستجوگر خوبی هستید کافی است در وب سایتهای علمی در جستجوی کلمه آینده پژوهی باشید، مقالاتی که در عنوانشان کلمه «آینده پژوهی» را شامل میشوند، خواهید یافت. آینده پژوهی و این، آینده پژوهی و آن، آینده پژوهی در این، آینده پژوهی در آن و … . اما نه تنها هیچ ارتباطی با مبانی اولیه آینده پژوهی ندارند، بلکه حتی بعضاً در ضدیت با روح حاکم بر آینده پژوهی به نتیجه رسیدهاند. قصدم نقد این مقالات نیست. نقد این مقالات در فضای آلوده علمی کشور که به مردهای متعفن میماند را قبلاً گفتهام و دیگران هم گفتهاند و فریاد زدهاند.
بیشتر بر آنم تا اندکی در خصوص روش در آینده پژوهی توضیح دهم و قبل از ورود، از خوانندگان این سطور میخواهم که نقدها و نظراتشان را در انتهای همین نوشتار در قسمت دیدگاهها بنویسند.
از نظر من بحث (Futures Studies) یک بحث دست چندمی است. در ساحت آینده پژوهی پردامنهترین و بغرنجترین مباحث در حوزه هستیشناسی و معرفتشناسی در جریان هستند. پاسخ به سؤالاتی مانند چیستی زمان، درک و فهم انسان و رابطه آن با زمان، تکامل ما در فهم زمان، حدود و ثغور آگاهی انسان و محدودیتهای شناختی ما در فهم آینده، انسان بودن ما و گذر زمان، اخلاق در آینده، اندیشه و جایگاه آن در آینده و روابط و تعاملات ما و فناوری در آینده در حوزه دغدغههای آینده پژوهی قرار میگیرند و از این منظر و برای پاسخ به این سؤالات ساحت آینده پژوهی مانند ساحت فلسفه است و آینده پژوه فیلسوفی را میماند که میتواند کار فکری بکند و کاری فکریش را بدون داشتن کارفرما و حدود زمانی و مکانی منتشر کند.
اما اگر روش در آینده پژوهی جایگاهی دست چندمی دارد، پس این همه نوشتارها در قالب کتاب و مقاله و … که بر موضوع روش تمرکز کردهاند در واقع چیستند؟ پاسخ من به این سؤال این است که اینها روشهای آینده نگاری (Foresight) هستند. آینده نگاری آن قسم از فعالیتهای معطوف به آینده است که سپهر فکریاش را از آینده پژوهی به عاریت میگیرد و دو بال دیگرش مشارکتند و برنامهریزی به قصد اقدام.
روش های آینده نگاری (Foresight)
پس همانطور که مشخص است، آینده نگاری که از جنس نگاشتن و تدوین است، هم کارفرما دارد، هم حدود زمانی و مکانیاش مشخصند و هم چون باید به برنامهریزی یا گزارههای سیاستی یا نتیجهای عملی منجر شود، پایبند روش است. در آینده نگاری است که روش دلفی مشارکت گسترده را به بار میآورد، سناریونگاری فضای آیندههای باورپذیر را روشن میسازد، برنامهریزی فرض بنیاد، به کار نقد برنامههای راهبردی میخورد، ذهنانگیزی نتایج خلاقانه را منجر میشود، ره نگاشت فناوری، بازارهای آینده را به توسعه محصول و فناوری گره میزند و چند ده تا روش ریز و درشت دیگر که همه به نوعی به ما کمک میکنند که نگاهی دقیقتر و کاربردیتر به موجودی به اسم آینده بیاندازیم که هر لحظه در حال عوض کردن چهره خویش است.
روشهای آینده پژوهی؛ بنویسیم آینده پژوهی بخوانیم آینده نگاری
برنامههای توسعه فناوری، برنامههای توسعه منطقهای، برنامههای مربوط به حوزههای خاص مانند آموزش، صنعت، سلامتی و بهداشت، کودکان، رفاه، جمعیت، سالمندی، کشاورزی و غذا، محیط زیست، آب و خاک، و تمام این مسائل که به حق باید به آینده آنها فکر کرد و مهمتر اینکه برای آینده آنها برنامه داشت، اگر از روشهای بالا استفادهای کرده باشند، پروژههای آینده نگارانهاند.
و نکته بعد که باید متذکر شوم اینکه من تا به حال ندیدهام که پروژه آینده نگاری تنها با یک روش انجام شود، بلکه معمولاً آینده نگاری با سبدی از روشها انجام میشود که این مسئله یعنی تشخیص ترکیب مناسب از روشهای آینده نگاری در هر پروژه خود نیازمند شناخت درست این روشها و تجربیات کاری است. من تقریباً در هر پروژه آینده نگاری که انجام میدهم بخشی را به توجیه ترکیبی که انتخاب کردهام اختصاص میدهم تا مشخص شود که چرا چنین ترکیبی از روشها میتواند به بهترین وجه در آن حوزه خاص به کار آینده نگاری بخورد.
همچنین باید دقت داشت که در پژوهشهای تحقیقاتی و دانشگاهی نباید به تصور اینکه از روشهای آینده نگاری استفاده میشود، در مورد روش از منظر روش تحقیق چیزی ننوشت.
در پژوهشهای آینده نگاری «روش» از دو منظر مورد توجه قرار میگیرد.
اول از منظر تحقیق و پژوهش
دوم از منظر آینده نگاری
بدین سبب روشهای آینده نگاری چون در قالب یک پژوهش انجام میشوند، باید مبتنی بر اصول روش پژوهش علمی باشند و چون آینده نگاری هستند باید چارچوب و ترکیب روشهای آینده نگاری در آنها مشخص شود. و این را از این جهت گفتم که محققان حوزه آینده پژوهی به دلیل اینکه از روشهای آینده نگاری استفاده میکنند نباید خود را بی نیاز از دانستن روش پژوهش بدانند. باید مشخص کنید که پژوهش شما از منظر یک پژوهش علمی در چه جایگاهی است و از کدام یک از روشهای آینده نگاری، با چه ترکیبی و به چه دلیلی استفاده می کند. این مطلب بسیار مهم است.
سخنم را کوتاه میکنم. آینده پژوهی، آینده پژوهی است. لازم نیست سناریویی در آن نوشته شود. شاید شما یک فعالیت آینده پژوهانه را در کسوت یک معلم دلسوز ببینید که با دانش آموزانش از نقش آنها در ساختن کشور صحبت میکند. او چه بداند و چه نداند دارد فعالیت آینده پژوهانه میکند. شاید یک هنرمند باشد که با اسپری روی دیوار نقشی از امید به آینده میکشد. او هم فعالیتی آینده پژوهانه کرده است. اینها شاید در ساحت فکری قلمشان در تبیین مکانیزم امید اجتماعی ننوشته باشد، اما جزئی از قلمرو آینده پژوهی برای ساخت جنبش اجتماعی هستند.
اما آینده نگار، یک متخصص روش است. از او انتظار میرود که وقتی مثلاً برای صنعتی سناریو مینویسد بتواند از آن دفاع کند. از این جهت آینده نگاری مخصوصاً در جوامعی مانند ما که روش زدهایم جایگاهی فراختر یافته است و این مرض مسری دو عیب دارد که در اینجا خلاصه میکنم.
علت جایگاه آینده نگار در جوامع روشزده
مرض دور زدن معارف اولیه یک رشته و چسبیدن به روش:
اول کسانی با استفاده از روشهای آینده نگاری پروژه و پژوهش انجام میدهند که در مجموع سه کتاب آینده پژوهی نخواندهاند تا بدانند سناریو برای پیش بینی به کار نمیآید و از این موارد که بسیار است. این یعنی همان مرض دور زدن معارف اولیه یک رشته و چسبیدن به روش.
ندانستن تفاوت آینده پژوهی و آینده نگاری:
دوم اینکه بدانند اگر هم به درستی روش را فهمیده و به کار گرفتهاند آینده نگاری کردهاند نه آینده پژوهی و اینقدر این اصطلاح را نابجا به کار نبرند. امیدوارم که خواننده متوجه باشد که من نخواستم فعالیتهای آینده نگارانه را در مقابل آینده پژوهی کم اهمیت جلوه دهم. قصدم تفکیک ساحت این دو حوزه است و گرنه هر کدام در جایگاه خود بیشمار محاسن دارند.
نوشتههای مرتبط:
با سلام و متشکرم از نوشتار و سایت خوب شما. سایتهایی که در این زمینه مکرر بنویسند کم هستند و برای همین من از تلاش شما در این زمینه سپاسگزارم. من به دنبال رفرنسهایی ساده در رابطه با آینده نگاری (و البته تفاوتهای آینده نگاری و آینده پژوهی) هستم. اگر بتوانید راهنماییم کنید از شما ممنون میشوم.
پاینده باشید.