یکی از اعترافات شیرین من در همهی پروژهها و فعالیتهای آینده نگاری این است که ما (همهی دانش بشری روی هم رفته) چیز زیادی در مورد آینده (آیندههای بلندمدت) نمیدانیم. تصور کنید که وارد جلسهای شدهاید که سخنران آن یک آینده پژوه است و اولین جملهای که از او میشنوید، همین باشد: ما چیز زیادی از آینده نمیدانیم. این اعتراف از آن جهت برای من شیرین است که همان اول تکلیفم را با مستمعین خودم مشخص میکنم؛ من نه پیشگوی اعظم هستم و نه آینده را میشود پیش بینی کرد. حالا دو راه باقی میماند: راه بسیار آسان این است که بگوییم: اوکی پس بی خیال فهم آینده، بگذار اتفاق بیفتد و راه دوم این است که یاد بگیریم چطور با چیزی که نمیدانیم خودمان را سازگار کنیم. اگر راه دشوار دوم مدنظر شما است، به دنیای آینده نگاری خوش آمدید.
نگاشتن یا نگاریدن در مورد چیزی که زیاد نمیشناسیمش باید هم سخت و هم جذاب باشد. بله دقیقا همینطور است. آینده نگاری اگر بخواهد به درستی انجام شود هم دشوار است و هم جذاب. دشوار است چون با موجودی چموش و رام نشدنی به نام آینده سر و کار داریم که پویا و غیرخطی تغییر میکند و جذاب است چون برندهی بازی آینده تقریبا برندهی همه چیز است.
با این تفاسیر اجازه دهید برخی گزارههای تجربی برای انجام یک فرایند آینده نگاری شرکتی موثر را ارائه دهم. آینده نگاری شرکتی در تعریفی بسیار ساده یعنی نگاریدن آیندههای پیش روی یک شرکت. مثلا آینده نگاری شرکتی در یک شرکت فولادی یعنی به آن شرکت بگوییم که به عنوان شرکت تولید کننده فولاد چه در انتظار اوست، چه چیزی را از دنیای آیندهی پیش رویش نمیداند و چه باید بکند؟.
اما آیندهنگاری شرکتی چیست؟
شرکتهای بسیار بزرگی که در تصور کسی نمیگنجد که روزی ورشکسته شوند، احتمالا ورشکسته خواهند شد. فکرش را بکنید تیتر خبرگزاریهای امروز این باشد: گوگل اعلام ورشکستی کرد. باور میکنید؟. بد نیست بدانید امروزه میانگین عمر شرکتها در لیست ۵۰۰ شرکت برتر جهان، کمتر از ۱۸ سال است. طول عمری که در سالیانی نه چندان دور و در سال ۱۹۵۸ میلادی، ۶۱ سال بوده است. برای دستیابی به موفقیت در این دنیای بیرحم، شرکتها باید خود را برای وقوع طیفی از اتفاقات دور از ذهن آماده ساخته و قبل از وقوع حادثه، به فکر چاره بیفتند. اینجاست که آیندهنگاری شرکتی اهمیت ویژهای پیدا میکند. آینده نگاری شرکتی رسم و رسوم مواجهه همیشگی با آینده است. بنابراین بیشتر از آنکه آن را یک پروژه ببینیم باید به مثابه یک فرایند همیشگی به آن اعتقاد داشته باشیم. آینده لحظهای از حرکت نمیایستد و آینده نگاری یعنی مواجهه مستمر با آیندهای که همواره در حال حرکت است. این مواجهه چگونه به شکلی موثر انجام خواهد شد. در پاسخ به این سوال گزارههای زیر پیشنهاد میشوند.
تعیین هدف آیندهنگاری
تعیین هدف برای آیندهنگاری اولین گام مهم قبل از شروع هر فرآیند آیندهنگاری است. مهم است که درک روشنی از اینکه چرا این تلاش را انجام میدهید و اینکه چگونه قصد دارید از بینشهای حاصل از آن استفاده کنید، داشته باشید. انواع مختلفی از فرآیندهای آیندهنگری مانند آیندهنگاری استراتژیک (strategic foresight) و آیندهنگری نوآوری (innovation foresight) وجود دارد. آیندهنگاری استراتژیک بر پیشبینی روندهای آینده و سناریوهای بالقوه تمرکز دارد در حالی که آیندهنگاری نوآوری رویکردی کاربردیتر دارد. صرف نظر از نوع فرآیند آیندهنگاری که انتخاب میکنید، مهم است که مطمئن شوید روش آیندهنگاری با هدف مرتبط است. بدون یک هدف و برنامه مشخص برای نحوه استفاده از بینش تولید شده، بعید است که فرآیند آیندهنگری تاثیر مثبتی بر شرکت داشته باشد. برای اطمینان از موثر بودن فرآیند آیندهنگری، مهم است که هدف فرآیند و نحوه استفاده از بینشهای ایجاد شده را مشخص کنید. اجازه دهید یک تجربه شخصی را ارائه دهم. شروع پروژهای تحت عنوان آینده نگاری در یک شرکت ابلاغ سازمان بالاسری به این شرکت بود. در واقع در تقسیم پروژههای سالانه، آینده نگاری به قید قرعه به نام آن شرکت درآمده بود. فکرش را بکنید، آینده نگاری بدون هیچ هدفی.
تعیین مسئولیتهای اصلی
تعیین مسئولیتهای مرتبط با آیندهنگری در شرکت میتواند بسته به اندازه و ساختار سازمان متفاوت باشد. با این حال، یک مسئله همیشه باید رعایت شود. داشتن متخصصان آینده نگاری که بتوانند فرایند آینده نگاری را مدیریت کنند، کارگروههای لازم را ایجاد کنند و افراد را برای عضویت در این کارگروهها توجیه کنند. سازمانهای بزرگ ممکن است تصمیم بگیرند که مدیران آیندهنگاری اختصاصی یا تیمهایی از متخصصان آیندهنگاری داشته باشند. در مقابل، شرکتهای کوچکتر ممکن است نقشهای آیندهنگاری را به کارمندانی که قبلاً مسئولیتهایی برای نقشهای دیگری مانند مدیریت نوآوری یا توسعه استراتژی داشتند، اختصاص دهند. صرف نظر از ساختار، مهم است که اطمینان حاصل شود که شخص مسئول درک عمیقی از منابع موجود، نقاط ضعف و ابزارهای مرتبط دارد. این دانش دست اول کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که فرآیند آینده نگاری موثر است و بینشهای تولید شده مربوط به سازمان است. اما برای شروع کار شما به یک متخصص کارآزموده در حوزهی آینده نگاری نیاز دارید که سازمان شما را همراهی کند و تیمی از آینده نگاران شرکتی را در سازمان تربیت کند. تجربه من ثابت کرد که این بهترین شیوه برای جاری سازی مستمر آینده نگاری در یک شرکت است.
ایجاد انتظاراتی روشن
وقتی صحبت از کار آیندهنگری به میان میآید، مهم است که نه تنها نقشهای مناسب را به افراد مناسب اختصاص دهید، بلکه انتظارات روشنی را نیز برای همه افراد درگیر تعیین کنید. این امر به ویژه در هنگام آوردن افرادی که عمدتاً بر روی کار آیندهنگری متمرکز نیستند، مهم است. علاوه بر این باید اطمینان حاصل شود که کار و وظایف روزانه آنها به طور خودکار به مؤلفههای آیندهنگری کمک میکند تا بتوانند تأثیر تلاشهای خود را ببینند. اگر تصمیم دارید افراد بیشتری را علاوه بر تیم آیندهنگاری اصلی خود درگیر کنید، اهیمت زیادی دارد که یک طرح روشن و شفاف ایجاد کنید. این طرح باید جزئیاتی را بیان کند که چه کسانی را وارد حوزهی آیندهنگری خواهید کرد و چگونه آنها در فرآیند آیندهنگاری مشارکت خواهند داشت. همچنین ایده خوبی است که افراد با تخصص عمیقتر را در حوزههای خاص مشارکت دهید. به طور کلی، تعیین انتظارات روشن و مشارکت افراد مناسب در فرآیند آیندهنگاری میتواند این اطمینان را ایجاد کند که همه در جهت اهداف یکسانی کار میکنند و کار تا حد امکان مؤثر است. با فراهم کردن منابع و پشتیبانی لازم، میتوان کمک کرد تا فرآیند آیندهنگاری تا حد امکان روان و بدون نقص برای همه افراد دخیل در آن انجام شود.
وقتی در یک سازمان مشغول کار آینده نگاری بودم، یک بار خاطرهی عجیبی از یکی از مدیران همراه شنیدم. او گفت وقتی دیگر مدیران را به کارگروهها دعوت میکردیم همیشه این غر و لند وجود دارد که اینها میخواهند از وجود ما برای انجام وظایف خودشان استفاده کنند. در واقع مدیران توجیه نشده بودند که کار ما همین است که با دعوت افراد مختلف به کارگروهها در مورد آیندههای بدیل گفتگو کنیم و به همین دلیل فکر میکردند که از آنها سوء استفاده میشود.
مدیریت مؤثر
پس از تخصیص مسئولیتها و تعیین انتظارات، بسیار مهم است که از مدیریت بر فرآیند آیندهنگری خود مطمئن شوید. مدیریت فرآیند آیندهنگری بدون اقدام مربوطه ارزش مستقلی ندارد، بنابراین داشتن تعهد افرادی که از بینشهای جدید استفاده خواهند کرد، ضروری است. این امر شامل کارمندانی در سطوح مختلف مدیریت میشود که طرحهای کلیدی انتخاب شده را دنبال میکنند، خلاصههای موقت و رادارهای روند کلی ایجاد میکنند و یک برنامه عملیاتی را در پاسخ به سناریوهای آینده توسعه میدهند. برای اطمینان از مدیریت مؤثر، مهم است که مزایای بالقوه ابتکار آیندهنگاری، از جمله افزایش نوآوری، تصمیمگیری بهتر و مزیت رقابتی را به اشتراک بگذارید. علاوه بر این، نشان دادن ارزش فرآیند آیندهنگاری از طریق مطالعات موردی یا دادههای مربوطه نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. پس آینده نگاری باید تا جایی ادامه پیدا کند که به برنامههایی برای اقدام منجر شود و وظیفه مدیر آینده نگاری همین است.
و در نهایت اینکه برای اطمینان از موفقیت ابتکار آیندهنگاری شرکتی، مهم است که سیستمی ایجاد کنید که در آن تمام اطلاعات مربوط به آیندهنگاری، روزانه بروزرسانی شود و در اختیار تیم آیندهنگاری قرار گیرد. این شامل مشارکتها، خلاصهها و بحثهایی است که در مراحل قبلی ایجاد شدهاند. یکی از راههای موثر برای دستیابی به این هدف، استفاده از یک پلتفرم مشترک است که هر عضو تیم در هر زمانی میتواند به آن دسترسی داشته باشد. بسته به اندازه و ساختار سازمان شما، تیم آینده نگاری شما ممکن است دارای نقشها و مسئولیتهای متفاوتی باشد. این مهم است که فرآیند آینده نگری را با نیازها و اهداف خاص خود تنظیم کنید.
برای اطلاعات بیشتر در خصوص تجربه و شیوهی من در حوزهی آینده نگاری شرکتی میتوانید سری به این لینک بزنید و یا درخواست خود برای اخذ مشاوره در زمینهی آینده نگاری شرکتی را در اینجا ثبت کنید.
۰ دیدگاه