رویکرد ساخت سناریو و تجزیه و تحلیل آن، به طور گستردهای توسط بسیاری از سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد تا به وسیله آن به آینده فکر کنند، آن را پیشبینی کنند و راهبردهای خود را انتخاب نمایند. اجازه دهید ابتدا چند تعریف متفاوت از سناریو را مرور میکنیم:
سناریو چیست؟
-
یک توصیف اولیه از یک آینده احتمالی بر اساس گروهی از تعیینکنندههای متقابلاً سازگار
-
یک تصویر کیفی یا کمی از یک سازمان یا گروه خاص که در چارچوب مجموعهای از مفروضات معین، توسعه یافته است.
-
وسیلهای برای نظم دادن به ادراکات محیطی که تصمیمات و به نمایش گذاشتن تصمیمات
-
شرح یک «آینده احتمالی» بر اساس مجموعهای از عناصر متقابلاً سازگار، در چارچوب فرضیههای مشخص که به طور معمول شامل عناصر کمی و کیفی میشود.
-
شرحی روایتگونه با سازگاری درونی و چالش برانگیز از آیندههای ممکن
اگر چه در میان تعاریف بالا از سناریو شباهتهای بسیاری وجود دارد، اما تفاوتها در جنبههای مربوط به اهداف، روند تکامل متغیرها، بازیگران و … میباشد. شایعترین کلمه در این تعاریف، «توصیف» است که با کلماتی چون «تصویر (picture)» یا «روایت (narrative)» یا «شرح (description)» یا حتی کلمه انتزاعی «دستگاه (device)» جایگزین شده است. بنابراین، نکته مشترک در همه این تعاریف این است که یک سناریو باید یک وضعیت را در آینده توصیف کند که این همان ماهیت یا ذات واقعی سناریو است. با این وجود، بسیاری از مشکلات هنگام بررسی و گسترش مفهوم «شرح (description)» پدیدار میشود؛ زیرا یک «روایت»، «نمودار»، «تصویر» یا حتی یک «فرمول ریاضی» میتواند توصیف یا یک شرح باشد.
سناریونگاری از دیتا تا داستان
دو مرحله ساخت سناریوها
مرحله اول. تحقیق و تجزیه و تحلیل (R & A):
این مرحله شامل توسعه سناریو به روش منطقی، مفهومی یا ریاضی است. این اطلاعات کمی و کیفی معمولاً در چهار حوزه تقسیم میشوند: دامنه، اهداف، جنبههای داخلی شرکت (ساختار، ظرفیت، منابع و …) و زمینه خارجی (محیط، روندها، زمینه، پیشرانهای تغییر و …). این مرحله همچنین شامل مفروضات و پیشبینیها است.
مرحله دوم. روایتپردازی (storytelling):
در این مرحله کارشناسان سعی میکنند تمام اطلاعات مربوطه را که در طول مراحل تحقیق و تحلیل مطرح شده است، به وسیله مکانیسمهای ارتباطی قدرتمند، که عمدتاً روایتها هستند، بیان کنند. این مرحله میتواند موفقیت کل فعالیت را تعیین کند. این روایتها باید بتوانند مهمترین اطلاعات کشف شده در طول تحقیق را در یک قالب، عمدتاً متن، ارائه دهند. البته گاهی این کار برای توصیف شرایط پیچیده مناسب نیست. به عنوان مثال، برخی از انواع روابط، عوامل عددی و احتمالات با استفاده از روایت متنها به راحتی قابل انتقال نیستند. به غیر از روایت متنی، منابع دیگر مانند تصاویر، فیلمها و نمودارها نیز به طور فزایندهای برای غنیسازی روایت استفاده میشوند.
کاهش اطلاعات
تفاوتهای ماهوی عمده در نوع اطلاعات بین مرحله اول و دوم وجود دارد. ساخت سناریو در گذر از مرحله اول به مرحله دوم حاصل میشود. گذر از مرحله اول که سرشار از دادهها، متغیرها و تجزیه و تحلیل آنها است، به مرحله دوم که بیشتر توصیفی و ارتباطگرا است، به این ترتیب است که برای کاهش پیچیدگی مرحله اول و رهایی از صدها متغیر موجود در این مرحله، برخی از اطلاعات توسط خالق روایت، حذف میشود. از این فرایند به عنوان «کاهش اطلاعات» یاد میشود.
از دست دادن عدم اطمینانِ اطلاعات حذف شده، از دست دادنِ اطلاعات لازم برای ساخت کلانتصویر (big picture)، حذف هویتهای غیر مرتبط در نسبت با هدف سناریو و در نتیجه ناقص شدن شبکه ارتباطی بین هویتها، از جمله آسیبهای مرحله کاهش اطلاعات است. همین امر باعث میشود در برخی از سازمانها، اهداف سناریوها مورد تردیدهایی جدی قرار گیرد و این سؤال مطرح شود که آیا سناریوها ارزشمند هستند و موجب اتلاف وقت نمیشوند؟ برای مقابله با این آسیبها رویکرد نشانهشناسی پیشنهاد می شود.
نوشته مرتبط: نقدی بر روش سناریو
رویکرد نشانهشناسی به روایتپردازی
این رویکرد بر مبنای سهگانه پدرِ علم نشانهشناسی، چارلز سندرز پیرس، شکل گرفته است. این سهگانه عبارتند از:
-
هدف (object):
وضعیتی است که باید شرح داده شود (وضعیت آینده در جهان)، یا چیزی که معنی دار است.
-
نشانه یا نماینده (sign,representation):
به هر بخش از روایت، متن و سایر منابعِ مورد استفاده برای توصیف گفته میشود.
-
تفسیر (interpretation):
اثری که هر قسمت از روایت بر روی مخاطب ایجاد میکند.
فرایند روایت پردازی در سناریو
در این رویکرد، روایت به عنوان مجموع نشانهها و روایتپردازی به عنوان فرایند سمیوز (semiosis: هر فعالیتی که شامل سه مرحله فوق باشد) در نظر گرفته میشود. هدف این بخش توسعه یک چارچوب برای کمک به روایتپردازان بهمنظور حفظ انسجام و ادامه (ردیابی) آنچه در مرحله تجزیه و تحلیل انجام شده است (مرحله اول)، میباشد. این کار از طریق حفظ حداکثر اطلاعات با توجه به هدف انجام میشود. در این چارچوب با استفاه از عناصر سهگانه پیرس، دو فعالیت اصلی انجام میشود: انتخاب (what) آنچه که منتقل میشود (شامل دو مرحله: انتخاب هدف و انتخاب اطلاعات مرتبط با هدف) و انتخاب نحوه (how) انتقال آن است (شامل دو مرحله: انتخاب نشان ـ ابزار (sign-vehicles) یا سه سطح تفسیر عاطفی (emotional)، منطقی (logical) و عملی (pragmtic) و ساخت روایت). این مراحل با ورودیها و خروجیهای اصلیِ هر یک از آنها، در شکل زیر نشان داده شده است.
آنچه در بالا خواندید ترجمهای کوتاه از مقالهای با همین عنوان است که توسط سرکار خانم زهرا حیدری دارانی از دانشجویان کارشناسی ارشد آینده پژوهی دانشگاه اصفهان ترجمه شده است. برای دریافت ترجمه مفصلتر میتوانید از طریق لینک تماس با من درخواست خود را ثبت کنید.
لینک اصل مقاله:
۰ دیدگاه