استراتژی کسب و کار
در کسب و کارها شاهد آن هستیم که گاهاً تیم ارشد شرکت برای برنامهریزی استراتژیک به مدت دو روز به خارج از سازمان سفر میکند و پس از انجام تمام کارها و گفتمانها با یک برنامه یا هدف عاری از استراتژی باز میگردد.
بسیاری از اوقات، رهبران ارشد خود را صرفاً در حال مستندسازی اهداف، برنامهها و یا تجارت معمول میبینند درحالی که عملی کردن آن استراتژیها اهمیت بیشتری دارد. بدون یک برنامه استراتژیک مشخص، شما هیچ جهت و هدفی نخواهید داشت و ممکن است بدون هیچ علامت مشخصی از رشد، در وضع موجود گیر بیفتید. استراتژی، کسب و کار شما را تسهیل میکند و علاه بر تضمین تخصیص درست تمام منابع سازمانی به شما در اطمینان یافتن از اینکه همه برای رسیدن به یک هدف در سازمان تلاش میکنند کمک میکند.
بنابراین چگونه میتوان فهمید که شاکله سازمان در مسیر درست قرار گرفته است؟ با چه معیارهایی میتوان استراتژیها را ارزیابی کرد؟ در ادامه به بررسی موقعیتهایی پرداخته میشود که نشان میدهد آیا سازمانی در حال عمل کردن به استراتژیها است یا خیر؟
آیا زبان استراتژی را کاملاً درک میکنید؟
برخلاف تصور عموم افراد، عملی کردن استراتژیهای اتخاذ شده، کار یک شبه نیست و اقدامی زمانبر است. همانگونه که زمینهی اهداف سازمان شما تغییر میکند، استراتژیها نیز مستلزم تغییر هستند.
مفهوم استراتژی از جمله مفاهیمی است که همواره در حال تغییر و تکامل است. بر اساس تسلط شما و اعضای تیمتان به مسائل روز و نوع بازخورد به فرصتها، یا استراتژیک هستید و یا نیستید.
برای درک بهتر زبان استراتژی، شناخت و تعریف اصطلاحات مهم مورد استفاده در مکالمات استراتژیک کمککننده است.
هدفمندی
هیچ استراتژی بدون تعریف واضح و مشخص از هدف سازمان شما معنی ندارد. سازمان بدون برنامه استراتژیک، مانند کشتی بدون سکان است. حرکت به سمت هر نقطهای بدون وجود ابزار اندازهگیری و نظارت بر موفقیت در وهله اول دشوار است.
چرا اینجا قرار دارید؟ هدفتان این است که جای چه چیزی و یا چهکسی باشید؟ هدف به استراتژیهای شما جامه عمل میپوشاند و موفقیت شما را در طولانی مدت میسنجد. این موضوع باید به خوبی تعریف شده و به روشنی توسط سهامداران، مدیریت، کارکنان، مشتریها یا شرکای شما درک شده باشد.
رویاپردازی
هنگامی که دلایل کارهایی که انجام میدهید را مشخص کردید، رویاپردازی شما تبدیل به ابزاری میشود که به شما کمک میکند تا در مسیر خود بمانید و از نیل به اهداف خود اطمینان حاصل کنید.
فرصتها و چالشها
استراتژیها به بستری نیاز دارند تا فرصتها و چالشهای سازمانی را نمایان سازند. با رویارویی با چالشها و فرصتهاست که میتوان به اهداف سازمان نزدیکتر شد.
اهداف
مقاصد شما، نقطه عطف سازمان است و به همین دلیل باید با اهداف سازمان در یک مسیر باشد. خواستههای شما باید متمایز و قابل اندازهگیری باشد تا منجر به نقطه عطفی شود که سازمان را به اهدافش نزدیکتر میکند.
استراتژی
استراتژیها، چگونگی رسیدن به اهداف را مشخص میکنند. با کمک این انتخابهاست که سازمانها میتوانند منابع را هرچند کوچک و یا محدود تنظیم کنند. بنابراین، استراتژیها، اهرمهایی برای رسیدن به تنایج مطلوب هستند.
تاکتیکها
تاکتیکها به نحوه برنامهریزی برای پیاده سازی استراتژیها اشاره دارند. تاکتیک مجموعهای از اقدامات است که به شما کمک میکند تا استراتژیها را پیادهسازی کنید.
اگر هنوز از SWOT استفاده میکنید، باید مضطرب باشید…
در نوشته پایان عمر تجزیه و تحلیل SWOT و افزایش استفاده از رادار استراتژیک، در مورد لزوم پایان دادن به استفاده از ابزار تجزیه و تحلیل SWOT صحبت شده است.
در طول سالها، سازمانها چنان به ابزار SWOT خو گرفتهاند که به جای تلاش کردن برای درک زمینههای موجود در آن، از آن به عنوان الگویی که در پایان سال میبایست تکمیل کنند تعبیر میکنند.
SWOT همیشه به روزترین حقایق را ندارد و دقیقترین دادهها را ارائه نمیدهد، محدود به زمان نیست و به همین دلیل همواره برای پرداختن به محدودهای شامل سازمان، مناسب نیست. هنگامی که زمینه تغییر میکند، استراتژی کسب و کار و یا به طور کلی استراتژی سازمان نیز میبایست تغییر کند. اما ابزار SWOT توانایی اینکه رابطه بین کسب و کار شما و زمینه آن را بررسی کند، ندارد و همچنین اهمیت زمان برای فرصتها و چالشها را در نظر نمیگیرد.
همانطور که ریچارد روملت، نویسنده کتاب پرفروش استراتژی خوب / استراتژی بد، در مقاله خود اشاره میکند:
استراتژی راهی برای عبور از یک مشکل، رویکردی برای غلبه بر یک مانع و پاسخ به یک چالش است. اگر چالش تعریف نشده باشد، ارزیابی کیفیت استراتژی دشوار یا غیرممکن است.
در نتیجه، به جای ابزار SWOT از رادار استراتژیک استفاده میشود تا به مشتریان در باز کردن قفل فرصتهای رشد کمک کند.
رادار استراتژیک؛ ابزاری برای فهم زمانمند فرصتها و چالشها
اگر شما نتوانید به این سؤالات مستقیم پاسخ دهید، استراتژی ندارید!
برای شروع کار در مسیر صحیح، ۸ سؤال مهم که باید در مورد استراتژی پاسخ دهید، مطرح میشود:
در چه کسب و کاری فعالیت داریم / باید فعالیت کنیم؟
کجا رقابت میکنیم؟
مشتریان هدف ایدهآل ما چه کسانی هستند؟
چه ارزش منحصر به فردی داریم؟
نماد آن ارزش چیست؟
از چه منابع و قابلیتهایی استفاده میکنیم؟
چگونه میتوانیم آن ارزش منحصر به فرد را حفظ کنیم؟
چگونه و کجا ارزش اضافه میکنیم؟
برای اطلاعات بیشتر درباره این سؤالات میتوانید نوشتهای را در اینجا مطالعه نمایید.
اگرچه به نظر میرسد که بررسی مجدد استراتژی بلندمدت، خود کار سختی باشد، انجام این کار در آغاز سال کاری، ممکن است دقیقاً چیزی باشد که شما برای پایهریزی رشد، تقویت مجدد تیم خود، تقویت بهرهوری و همچنین اطمینان از ایجاد فرصتهای جدید به آن نیاز دارید.
اکنون که این سؤالات مهم را مرور کردهاید، وقت آن رسیده است که از خود بپرسید، آیا واقعاً استراتژی دارید؟
۰ دیدگاه