https://iranianfuturist.com

برای مراسم گرامی‌داشت روز جهانی آینده سال ۱۳۹۷ در انجمن آینده نگری ایران از آقای دکتر محسن طاهری دمنه به دلیل تلاش‌های ایشان برای ترویج آینده پژوهی تقدیر گردید. این ترویج بیشتر معطوف به کارهای انجام شده در مدارس است.

متنی از طرف ایشان توسط سرکار خانم زهرا حیدری دارانی دانشجوی کارشناسی ارشد آینده پژوهی دانشگاه اصفهان در مراسم قرائت گردید که در ادامه آمده است:

خانم‌ها و آقایان، سروران گرامی در انجمن آینده نگری و همه دل‌بستگان به آینده، سلام گرم مرا از شهر موزه­ اصفهان، شهر گنبدهای فیروزه­‌ای پذیرا باشید. شهریورماه سال ۱۳۹۶، درست ۱۸ ماه پیش برای آمدن دانشجویانم لحظه‌شماری می کردم. از چند سال قبلش یک دفترچه ایده‌ها ساختم و همه ایده‌های ریز و درشتم برای آینده پژوه بودن را در آن یادداشت کردم. می‌دانستم که مسئولیتی سنگین بر عهده من است. راه‌اندازی دوباره یک رشته در دانشگاهی مادر آن هم بین همه­ اما و اگرها، کاری دشوار می‌نمود که من آن را پذیرفته بودم.

مهرماه که شد با همان آهنگ «باز آمد بوی ماه مدرسه» و با همان شور و شوق بچگی وارد کلاس شدم. دانشجویان سر کلاس حاضر بودند و آن روز، آغازی بود بر تشکیل یک تیم هم‌دل با اهدافی کاملاً آینده پژوهانه. این بخت بلند من بود که در طول این یک سال و نیمی که گذشت عضو یک تیم خوب بودم و آنچه اتفاق افتاد و من مفتخرم گوشه‌هایی از آن را امروز در محضر مبارکتان گزارش دهم، حاصل تلاش همین تیم است.

 

گر تو را بخت یار خواهد بود          عشق را با تو کار خواهد بود

عمر بی‌عاشقی مدان به حساب       کان برون از شمار خواهد بود

 

در طول یک سال و نیم گذشته، بیش از بیست کارگاه تخصصی آینده پژوهی برگزار کرده‌ایم که البته بیشترشان در شهر اصفهان بودند، اما از دانشگاه بیرجند تا شرکت گاز مازندران و استانداری سیستان و بلوچستان و مؤسسه‌های آموزشی شیراز و پارک علم و فناوری کرمانشاه رفتیم و صدای آینده پژوهی شدیم، چون نمی‌خواستیم لطف این حوزه مطالعاتی تنها نصیب شهرهای بزرگ شود، سخت بود اما رفتیم.

همت کردیم و سرفصل کارشناسی ارشد آینده پژوهی را بازنگری کردیم. هر دانشگاهی که در هر کجای دنیا دستی بر آتش آینده پژوهی داشت رصد کردیم و در نهایت با کمک هم‌فکرانمان در دانشگاه‌های کشور و فدراسیون جهانی آینده پژوهی سرفصل تحسین‌برانگیزی تدوین شد که حالا بر روی وب‌سایت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نشسته و از سال آینده اجرایی خواهد شد.

با شش مؤسسه دولتی و شرکت خصوصی وارد انجام پژوهش شدیم تا ثابت کنیم که در امر تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی، آینده پژوهی چقدر به کار می‌آید. روندها را رصد کردیم، ره‌نگاشت تدوین کردیم، برنامه آینده نگاری راهبردی ارائه دادیم و سناریو نوشتیم. هر جایی که رفتیم ثمره‌اش شد دیدگاه بلندمدت‌تر برای مدیران. نمی‌گویم تغییرات بنیان‌افکنی ایجاد شد، اما سؤال‌های خوبی در ذهن مدیران ساختیم که برای یافتن پاسخ بدان‌ها باید به آینده‌ها می‌اندیشیدند.

لاکن، همه این فعالیت‌ها هنوز همه دغدغه ما نبود. ما باید به رسالت فرارشته‌ای بودنمان عمل می‌کردیم و مگر نه این است که فرارشته، مرزهای دانشگاه را در می‎نوردد تا جامعه را ببینید، تا جامعه را حس کند، تا در کنار مردمان جامعه باشد؟.

سال گذشته همین روزها بود که به مناسبت گرامی‌داشت روز جهانی آینده درهای دانشگاه را بر روی علاقه‌مندان به آینده و آینده پژوهی گشودیم و در مراسمی باشکوه بیش از هفتصد نفر از استان اصفهان و استان‌های هم‌جوار در روز آینده گرد هم آمدند تا در مورد آینده شغل بشنوند. سه ماه تمام صبحانه و نهار و گاهی شام را در دفتر گروه دور هم خوردیم تا حاصل آن بشود ترویج آینده پژوهی. این رسالتی است که ما برای خود تعریف کرده‌ایم.

ما گرفتار حصارهای تنگ کلاس نیستیم، ما گوش‌هایمان را بر روی صداهای بلند جامعه نبسته‌ایم. آینده پژوهی، یک فرارشته است و به اقتضای این فرارشتگی نسبت به آینده جامعه مسئولیت دارد. یک آینده پژوه اصیل، برج عاج نشین نیست و به علوم خفیه نمی‌پردازد. آینده پژوه، یک پای تفکرش در دانشگاه و یک پای حرکتش در جامعه است.

 اما در پایان می‌خواهم به معنادارترین فعالیت‌مان بپردازم که جوابی است بر این سؤال که چه کاری به زندگی ما معنا می‌دهد؟ چه کاری ما را ما می‌کند؟ چه کاری ما را به زنده بودن و ادامه دادن امیدوار می‌کند؟ جواب به این سؤال هر چه باشد، معنای زندگی ماست.

و برای ما معنای زندگی حداقل در این مقطع از زندگی، کشف کردن است. کشف یک استعداد. شناخت آدم‌های بزرگ آینده و کمک به آن‌ها برای شناختن خودشان. ما آینه‌دار نسل آینده‌ایم. ما بادی هستیم که از سمت آینده می‌وزد و قصه موفقیت نسل‌های فردا را در گوش‌هایشان زمزمه می‌کند. چراغ دل ما، برق شوقی است که از چشمان آن‌ها می‌تابد، وقتی در هر کلاس دخترانه، حداقل یک رییس جمهور آینده داریم که بلند بلند مانیفست نسل خودش را می‌خواند.

 

ترویج آینده پژوهی

 

 

ورود ما به مدارس مواجهه مستقیم با سه ضلع آموزش و پرورش یعنی اولیا، معلمان و دانش‌آموزان بود و هیچ لذتی بالاتر از کار کردن بر روی نسل‌های آینده نیست. حالا تقریباً به صورت هفتگی با مدارس ارتباط داریم. کارگاه‌هایی که در مدارس طراحی و اجرا می‌کنیم طیفی از کارگاه‌های کوچک تا کارگاه‌های چند روزه را در بر می‌گیرند، اما در همه آن‌ها بدون استثنا به دنبال پرورش چهار مهارت آینده‌گرا یعنی خلاقیت، کار گروهی، ارتباط موثر برقرار کردن و تفکر انتقادی هستیم. مدارس برای ما حکم درس پس دادن دارند. اگر ما آینده پژوه هستیم باید دستمان در کار ساختن آینده باشد و اگر ساختن آینده برنامه­ ماست، آن‌جا در مدارس، در میان کودکان این سرزمین دست به ساختن باید زد.

در روزگاری که ما در پاشیدن بذر یأس اجتماعی در مسابقه‌ای بی‌همتا گوی سبقت از یک‌دیگر می‌رباییم، چه کسی فریاد می‌زند که: های انسان ایرانی تو خورشید عالم‌تاب امید وانهادی و بر مرگ نیامده سوگواری؟ من و ما را چه شده که پیش از مرگ تابوت می‌سازیم و مرثیه می‌خوانیم؟ من نمی‌گویم که واقعیت امروز ما را می‌شود نادیده گرفت، اما یقین دارم که در این جعبه پاندورا، ما امید را سهمی نداده‌ایم و درست در همین زمانه است که با آن‌که دیگران به ما می‌خندند و کار ما را حرکت بر خلاف جریان آب می‌پندارند، ما با عقیده راسخ‌تر و با فریادی رساتر از ساختن آینده‌ای بهتر با کودکان حرف می‌زنیم.

سروران گرامی، آنچه گزارش شد، اگر در محضر مبارکتان دستاوردی تلقی شود باید بدانید که حاصل یک هم‌زیستی  ۱۸ ماهه با جمعی هم‌دل از دانشجویان عزیزم در گروه آینده پژوهی دانشگاه اصفهان است که بدون وجود و تلاش شبانه‌روزی آنها هیچ کدامشان میسر نمی‌شدند. به بودن در کنار آن‌ها افتخار می‌کنم. ما یک تیم هستیم که از همان روز نخست با خودمان عهد بستیم که ویرویس خوش‌بینی و امید به آینده را در کشور عزیزمان ایران همه‌گیر کنیم. تار و پود ما و هویت ما با آینده عجین شده است. آینده ،هرگز نمی‌میرد، اما هم‌چنین منتظر ما نمی‌ماند. این خصلت یگانه زمان است. بزرگ‌ترین ثروت ما، همیشه جایی دور از دسترس ما قرار دارد.

 

در این عمر گُریزنده که گویی جز خیالی نیست

تو آن جاودان را در جهان خود پدید آور

که هر چیزی فراموش است و آن دم را زوالی نیست

در آن آنی که از خود بگذری از تنگ خودخواهی

برآیی بر فراخ روشن فردای انسانی

در آن آنی که دل، دل رانده از وسواس شیطانی

روانت شعله ای گردد فرو سوزد پلیدی را

بدرد موج دود آلود شک و ناامیدی را

به سیر سال ها باید تدارک دید آن، آن را

چه صیقل ها که باید داد از رنج و طلب، جان را

به راه خویش پای افشرد و ایمان داشت پیمان را

تمام هستی انسان گروگان چنان آنی است

که بهر آزمون ارزش ما، طرفه میدانی است

در این میدان اگر پیروز گردی گویمت، گُردی

وگر بشکستی آن جا، زودتر از مرگ خود، مُردی

(شعر از احسان طبری)

 

برای مشاهده فعالیت‌های آینده پژوهانه در مدارس این مطالب پیشنهاد می‌گردد:

کارگاه تفکر طراحی در مدارس

تجربه یک اکوسیستم کارآفرینی در مدرسه 

۰ دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *