آینده پژوهی و سیاست گذاری چه ارتباطی به یکدیگر دارند؟ اگر این سؤال در ذهن شما نیز هست با ما همراه باشید تا لابلای خواندن ترجمهای از یک مقاله علمی به آن بپردازیم.
سیاستگذاران نیازمند تدوین سیاستهایی برای آیندههای ناشناخته و دارای عدم قطعیت هستند و محققان حوزه آینده سهم به سزایی در این فرایند دارند، اما اغلب از تحقیقات آینده پژوهانه به عنوان یک عنصر سیاستگذاری چشمپوشی میشود. از آنجا که بین تجزیه و تحلیل سیاست و سیاستگذاری ارتباطی بسیار قوی وجود دارد، برای بهبود ارتباط بین تحقیقات در حوزه آینده و سیاست گذاری باید به بررسی امکان ایجاد ارتباط بین این تحقیقات و تجزیه و تحلیل سیاست از طریق نوعشناسی عدم قطیعتها بپردازیم، چرا که در تجزیه و تحلیل سیاست از این نوعشناسی استفاده میکنیم. وجود چنین ارتباطی میتواند به طور قابل توجهی میزان استفاده از تحقیقات آینده پژوهی در سیاستگذاری را افزایش دهد.
ارتباط میان آینده پژوهی و سیاستگذاری
تحقیقات در حوزه آینده میتواند به سیاستگذاریهای بهتری منجر شود، اما پیوند دادن این دانش به سیاستگذاری یکی از بزرگترین چالشهایی است که محققان حوزه آینده یعنی آینده پژوهان، با آن روبرو هستند. فعالیتهای حوزه آینده، از جمله آینده نگاری استراتژیک، ارتباطات نهادی با سیاستگذاری را در چندین کشور از جمله سنگاپور، انگلستان، ژاپن، فنلاند، فرانسه، آلمان، استرالیا، نیوزیلند و آفریقای جنوبی توسعه داد، اما در بسیاری ازکشورهای دیگر این ارتباطات نهادی هنوز ضعیف است و یا اصلاً وجود ندارد.
از آنجا که هدف کلی مطالعات در حوزه آینده، کمک به سیاستگذاری به وسیله تشخیص زودهنگام و تجزیه و تحلیل اطلاعات، ایجاد بینش و حمایت از توسعه است، هرجا که سیاست گذاری مورد توجه است فعالیتهای حوزه آینده پژوهی میتواند به طور مستقیم مورد استفاده قرار گیرد و یا به طور غیر مستقیم از طریق حوزه تجزیه و تحلیل سیاست استفاده شود.
تفاوت تجزیه و تحلیل سیاست و آینده نگاری
در حقیقت، تجزیه و تحلیل سیاست و آینده نگاری دارای ریشههای مشترکی هستند که در ایالات متحده به تجزیه و تحلیل دفاعی در مؤسسات تحقیقاتی مانند رند (Rand) در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ برمیگردد و بعداً مسیرهای متفاوتی را دنبال کردند، به طوریکه آینده نگاری همچنان متمرکز بر خلق دیدگاههای جایگزین در مورد آینده است، اما تجزیه و تحلیل سیاست متمرکز بر توسعه و استفاده از ابزارهای سیاست برای کمک به دولتها در حل مشکلات سیاست حال و آینده است.
در کشورهایی مثل آمریکا، هلند، انگلستان و استرالیا که تجزیه و تحلیل سیاست به عنوان یک گام در فرآیند سیاستگذاری استفاده میشود با تقویت ارتباط ضعیفی که بین فعالیتهای حوزه آینده پژوهی و تجزیه و تحلیل سیاست وجود دارد میتوان از فعالیتهای این حوزه در سیاستگذاری نیز استفاده بهینه کرد. شکل زیر، این ارتباطات را نشان می دهد.
ارتباط بین آینده پژوهی و سیاست گذاری
پیوند ضعیف میان دانش آینده و سیاست گذاری
ارتباط ضعیف بین آینده پژوهی و تجزیه و تحلیل سیاست، به روشنی توسط (Van der Steen و van Twist) مشخص است. نتیجه میگیرند که بر اساس تحقیقات بسیاری، یک فاصله طولانی بین آگاهی از آینده و اقدام کردن بر اساس آن در سیاستگذاری وجود دارد. آنها این فاصله را به این صورت توصیف میکنند که: علیرغم تقاضای روز افزون برای دانش پیشنگری، عمل ایجاد ارتباط بین آینده نگاری و سیاست هنوز دشوار است و در حالیکه مطالعات بسیار زیادی در مورد آینده وجود دارد، استفاده از دانش پیشنگری در سیاست در بهترین شرایط بیاهمیت باقی میماند.
یکی از مهمترین نقشهایی که یک تحلیلگر سیاست دارد کمک به سیاستگذاران در انتخاب سیاستی است که عدم قطعیتهای زیادی آن را احاطه کردهاند. از جمله مهمترین عدم قطعیتها، مربوط به آیندهای است که سیاست باید در آن مسیر عمل کند. فکر کردن در مورد اینکه آینده چگونه خواهد بود، نقطه آغاز بسیاری از تحلیلهای حوزه سیاست است اما شگفتآور است که علیرغم تحقیقات گسترده در حوزه آینده، محتوای این تحقیقات اغلب در تجزیه و تحلیل سیاست مورد استفاده قرار نمیگیرد که این نکته بیانگر شکاف بین دانش آینده و کاربرد آن در سیاستگذاری و ناشی از عدم انطباق بین دانش پیشنگری و تجزیه و تحیل سیاست است.
برای رفع شکافِ بین دانش آینده و کاربرد آن در سیاستگذاری چه باید کرد؟
برای ایجاد ارتباط قویتر بین مطالعات آینده و تجزیه و تحلیل سیاست، نیاز است که به بررسی سطوح مختلف عدمقطعیت بپردازیم و ابهامات، سردرگمیها و همپوشانیهایی که در میان اصطلاحات مورد استفاده در حوزه آینده وجود دارد را برطرف کنیم. این یک گام مهم در همگام کردن مطالعات آینده پژوهی و تجزیه و تحلیل سیاست و به کار بردن این مطالعات در سیاست گذاری است.
سطوح مختلف عدم قطعیت و رویکرد آینده نگری
شیوههای متعددی از اندیشهها، پارادایمها و سبکها را میتوان در ادبیات تجزیه و تحلیل سیاست یافت که از جمله آنها سبک عقلایی، سبک استدلالی و سبک مشارکتی میباشند. در تجزیه و تحلیل سیاست از نوع عقلایی، ابزارهای بسیار زیادی برای تصمیمگیری در زمان مواجهه با سطوح مختلف عدم قطعیت وجود دارد، اما فقدان یک ارتباط قوی بین دنیای تجزیه و تحلیل سیاست و تفکرات آینده به خوبی حس میشود.
Van Asselt و همکارانش، استفاده از سطوح عدم قطعیت را به عنوان یک راهنما برای انتخاب رویکرد آیندهنگر مناسب میدانند. آنها روششناسی پیشبینی را به شرایطی که در آن فرض بر تداوم و ثبات، منطقی است و همینطور آینده نگاری و رویکردهای آینده را به شرایطی که در آن، این مورد وجود ندارد، پیوند میدهند.
از این ایده برای انتخاب روش مناسب بر اساس سطح عدم قطعیت استفاده میشود، اما هدف این است که با استفاده از طبقهبندی انواع مختلف آیندهها به عنوان یک ابزار اتصال، ارتباط قویتری ایجاد شود که این ارتباط در دو مرحله ایجاد میشود. مرحله اول، نوع آیندهای را که هر یک از زمینههای تحقیق آیندهنگر به دنبال آن هستند، تجزیه و تحلیل میکند؛ مرحله دوم، انواع مختلف آیندهها را به سطوح مختلف عدم قطعیت پیوند میدهد.
تجزیه و تحلیل سیاست و عدم قطعیت
مفهوم عدم قطعیت در زمینههای مختلف با معانی متفاوتی به کار میرود. عدم قطعیت به معنای ناکافی بودن دانش، تاریخچه طولانی دارد. این مفهوم از زمانی که محققان بین ریسک و عدم قطعیت تمایز قائل شدند، تاریخچه جدید خود را آغاز کرد. به منظور ورود به نوعشناسی آینده، ابتدا یک نوعشناسی برای سیاستگذاری در مواجهه با عدم قطعیت ارائه میشود. Agusdinata بیان میدارد که: اکثر نوشتهایی که مربوط به ابعاد مختلف عدم قطعیت در سیاستگذاری هستند به وفاق جمعی رسیدهاند. این ابعاد شامل ماهیت، موقعیت و سطح عدم قطعیت میباشد. او نشان میدهد که با توجه به ماهیت عدم قطعیت یک تمایز عمومی بین عدم قطعیت معرفتشناختی، ناشی از ناقص بودن دانش و عدم قطعیت متغیر ناشی از تغییرات ذاتی در سیستم ساخته میشود.
عدم قطعیت معرفت شناختی و عدم قطعیت متغیر
عدم قطعیت معرفتشناختی به وسیله افزایش دانش موجود میتواند کاهش یابد، در حالی که عدم قطعیت متغیر نمیتواند کاهش یابد. موقعیت عدم قطعیت نشان میدهد که تحت کنترل یا خارج از کنترل سیاستگذار است. سطح عدم قطعیت بین فهم قطعی کامل (قطعیت کامل) و عدم قطعیت کامل (ناشناخته ناشناخته) متغیر است.
شکل زیر نمایانگر موقعیتهای مختلفی است که در آن عدم قطعیت در تجزیه و تحلیل سیاست، ممکن است رخ دهد.
عدم قطعیت، آیندهپژوهی و سیاستگذاری
با توجه به شکل بالا سیاستگذاری شامل بخشهای مختلفی است که عبارتند از:
-
طراحی سیاستها (P)؛ که بر رفتار سیستم برای رسیدن به اهداف تأثیر میگذارد.
-
در مرکز این دیدگاه سیستمی است که سیاستگذاران به وسیله سیاستهایشان مستقیماً بر آن تأثیر میگذارند که عناصر انسانی و فیزیکی سیستم و تعاملات آنها را تمیز میدهد.
-
نتایج این تعاملات (خروجیهای سیستم) نتایج مطلوب یا مورد علاقه (O) نامیده میشوند. این نتایج به عنوان معیار مناسبی برای ارزیابی سیاستهای جایگزین مد نظر قرار داده میشوند.
-
ارزش خروجیها (W) که وزن نسبی است که به وسیله ذینفعان کلیدی مانند سیاستگذاران به خروجیها داده میشود.
-
سایر نیروهای خارجی (X) که همراه با وضع سیاستها بر سیستم اثر میگذارند. این نیروها ممکن است بر روابط بین عناصر سیستم (R) و یا ساختار خود سیستم و همینطور خروجی سیستم برای سیاستگذاران و ذینفعان اثر بگذارند.
نیروهای خارجی به نیروهایی گفته میشود که از خارج از سیستم وارد میشوند و تحت کنترل سیاستگذاران نیستند اما ممکن است بر روی سیستم اثرات قابل توجهی بگذارند. این نیروها شامل توسعه تکنولوژی، توسعه اجتماعی، توسعه اقتصاد، سیستم سیاست و … هستند.
سیاست، به مجموعه عملهایی گفته میشود که برای کنترل سیستم انجام میشود و به سیستم کمک میکند تا مشکلات را حل کنند و باعث ایجاد منفعت برای سیستم شود.
با توجه به موقعیت مسائل سیاست که در شکل بالا در مورد آنها صحبت شد و سطوح عدم قطعیت آنها، ساختاری مطابق جدول زیر برای طبقهبندی مسائل سیاست به دست میآید.
طبقهبندی مسائل سیاست (سطوح عدم قطعیت)
سطوح عدم قطعیت
در جدول بالا، سطوح مختلف عدم قطعیت قابل مشاهده است که شامل دو سطح قطعیت کامل و عدم قطعیت کامل و چهار سطح میانی میباشد. با به کارگیری سطوح عدم قطعیت مطابق جدول بالا از ابهامات غیرضروری نیز جلوگیری میشود.
در مواردی که با سطح ۱ عدم قطعیت روبرو میشویم می توان آینده را پیشبینی و یک سیاست بهینه را طراحی کرد.
برای سطح ۲ عدم قطعیت که به تصمیمگیری همراه با ریسک مربوط میشود به کارگیری رویکرد مدیریت ریسک احتمالی که باعث کاهش ضرر و افزایش منفعت میشود، عقلانی است.
سطح ۳ عدم قطعیت مربوط به رویکردهایی است که از طریق آنها میتوان آیندههای باورپذیر را که معمولاً سناریوها نامیده میشوند شناسایی کرد و در جستجوی سیاستی که در میان همه سناریوها بهتر عمل میکند باشیم.
در مورد سطح ۴ عدم قطعیت رویکرد سیاست تطبیقی بهترین روش به نظر میرسد چرا که اطلاعات ما در این سطح بسیار ناچیز است.
با توجه به سطوح مختلف عدم قطعیت همچنین میتوان رویکرد مناسب برای وضع سیاستهای بلندمدت را فراهم کرد که برای انجام این کار مطالعات آینده نیازمند یک نوعشناسی میباشد که بین سطوح عدم قطعیت و این متدها ارتباط برقرار کند.
اصطلاحات حوزه آینده پژوهی
یکی از دلایلی که بین سیاستگذاری و مطالعات آینده ارتباط قوی وجود ندارد اصطلاحات گیجکننده این حوزه است. اصطلاحاتی از قبیل Futurology, Futures Studies (or Futures Research), Foresight, Forecasting و (Technology Forecasting (or Technological Forecasting. برای ایجاد ارتباط بین آینده پژوهی و متدهای مختلف سیاستگذاری استفاده شده در تجزیه و تحلیل سیاست، ایجاد تمایز بین اصلاحات فوق ضروری میباشد.
Futurology مطالعه روندهای فعلی به منظور پیشبینی آینده است.
(Futures Studies or Research) به عنوان وسیعترین اصطلاح در زمینه پیشنگری نظاممند تحولات آینده نامعلوم به کار میرود. Masini در سال ۱۹۹۸ بین مطالعه آیندهها و تحقیقات آیندهها تمایز قائل میشود و استدلال میکند که مطالعه آیندهها وسیعترین دامنه ممکن و نظاممند تفکر آیندهها میباشد و تحقیقات آیندهها منحصراً برای دانش و درک خود آینده (که بسیاری معتقدند که حتی امکانپذیر نیست) میباشد.
Foresight اصطلاحی است که به این دلیل به کار میرود که آن را از Futurology و Futures جدا کند. Foresight به تجزیه و تحلیل محدودهای از آیندهها میپردازد در صورتی که Futurology سعی دارد تا یک تصویر قطعی از آینده را فراهم سازد.
Forecasting تهیه پیشبینیهای آینده بر اساس اطلاعات حال و گذشته است. پیش بینیها ممکن است به برآوردهای سریهای زمانی، توابع مقطعی، یا دادههای طولی اشاره کند. اصطلاح «پیش بینی» در نظر گرفته شده است تا آن را از ایده قدیمی پیشگویی، که در ارتباط با اعتقاد به قضا و قدر، طالعبینی و خرافات است متمایز کند.
(Technology Forecasting or Technological Forecasting) اصطلاحی است که برای پیشبینی تغییرات تکنولوژیکی به کار میرود.
ایجاد ارتباط میان آینده پژوهی و سطوح عدم قطعیت
برای ایجاد ارتباط میان آینده پژوهی و روشهای مختلف برخورد با عدم قطعیت در سیاستگذاری که مربوط به تجزیه و تحلیل سیاست میباشد به سه چیز نیاز داریم:
-
توصیفی شفاف از انواع مختلف آینده. (بالقوه، ممکن، باورپذیر، محتمل، بسیارمحتمل، پیشبینی شده و مرجح)
-
ارتباط شفاف میان شاخههای مختلف آینده و نوع آیندهای که مربوط به آنهاست.
-
ارتباط شفاف میان انواع مختلف آینده و سطوح عدم قطعیت.
نوشته مرتبط: انواع مختلف آینده
با بررسی پیوند بین پژوهشهای حوزه آینده پژوهی و سطوح عدم قطعیت آنها، میتوان رویکردهایی را که برای طولانی مدت مناسب هستند و از سطح مشخصی از عدم قطعیت برخوردارند برای ایجاد یک ارتباط قوی بین حوزه آینده و سیاستگذاری به کار گرفت و یک ارتباط یکپارچه را ایجاد کرد. با توجه به توضیحاتی که تاکنون مطرح شد، ارتباط بین حوزههای مختلف آینده که شامل پیشبینی دقیق، پیشبینی مبتنی بر احتمال، آیندهنگاری و آیندهپژوهی میباشد و سطوح مختلف عدم قطعیت که در تجزیه و تحلیل سیاست به کار میرود به طور خلاصه بصورت زیر بیان میشود:
ارتباط بیین حوزههای مختلف آینده و سطوح مختلف عدم قطعیت
پیشبینی دقیق در ارتباط با عدم قطعیت سطح اول و آیندههای قابل پیشبینی است.
پیشبینی مبتنی بر احتمال در ارتباط با عدم قطعیت سطح دوم و آیندههای محتمل است.
آینده نگاری در ارتباط با عدم قطعیت سطح سوم و آیندههای باورپذیر است.
آینده پژوهی در ارتباط با عدم قطعیت سطح چهارم و آیندههای ممکن است.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که با ایجاد یکپارچگی میان مطالعات آینده پژوهی، تجزیه و تحلیلهای سیاست و سیاستگذاری، کیفیت پیشبینیها در بلند مدت افزایش مییابد که منجر به بهبود سیاستگذاری میشود.
شکل زیر نیز نمایانگر سطوح مختلف عدم قطعیت و انواع مختلف آینده و توضیحاتی در مورد ارتباط آهاست.
مطلبی که از نظر گذراندید در کلاسهای درس آینده پژوهی در دانشگاه اصفهان شکل گرفت و ترجمهای است از مقالهای با عنوان «Improving the link between the futures field and policymaking» که توسط آقای اکبر قدیری و سرکار خانم زهرا حیدری دارانی ترجمه و توسط دکتر محسن طاهری ویراستاری شده است. برای دسترسی به اصل مقاله از لینک زیر استفاده کنید.
شما در استفاده از این مطلب با ذکر منبع یعنی وب سایت یادداشت های یک آینده پژوه، مجاز هستید.
خیلی سخت بود هیچی نفهمیدم ?
عدم قطعیت هایی که از شناخت سرچشمه می گیرد را میتوان با روش های فازی تحلیل کرد