https://iranianfuturist.com

این موضوع که نوع بشر نوعی آینده‌نگاری را در اختیار دارد، امری پذیرفته‌شده است. آینده نگاری، امری مطرح در عرصه مدیریت است و این عصر آشوبناک و پیچیده، مدیران را به تلاش در جهت درک بهتر آینده برای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی مناسب‌تر از طریق آینده نگاری سوق داده است. اما درک چیستی آینده نگاری قدم اول برای این مدیران خواهد بود.  با این‌ حال، ماهیت آینده نگاری فردی هنوز بیشتر در دانشگاه‌ها مطرح‌ شده است و شناخت کاملی از آن وجود ندارد.

آینده نگاری در آثار مختلف با تأکید بر آینده نگاری فردی

در میان متون مرتبط با آینده‌نگاری جریانی وجود دارد که آینده‌نگاری را به عنوان بخشی از رفتار انسانی طبقه‌بندی می‌کند که بی‌وقفه در قالب ملاحظات ضروری در زمان اتخاذ تصمیمات فردی و حرفه‌ای به کار گرفته می‌شود.

آمستوس (۲۰۰۷، ۲۰۰۸) بیان می‌کند که در این آثار دیدگاه‌های آینده‌نگاری به عنوان رفتاری پنهان یا آشکار وجود دارند. او استدلال می‌کند که طبقه‌بندی آینده‌نگاری به عنوان یک شایستگی، خصیصه یا مهارت نباید پذیرفته شود، زیرا این مفاهیم فقط بازتابی از چیزی هستند که افراد می‌توانند انجام دهند، نه لزوماً آنچه فرد انجام می‌دهد.

مک مستر (۱۹۹۶) با آمستوس مخالف است. او به آینده‌نگاری به‌جای اطلاعات، به‌عنوان تفسیر می‌نگرد و در نتیجه، آن را با تجزیه و تحلیل علت و معلولی حاصل از گذشته و تفسیر متعاقب فرد از آن مرتبط می‌کند. در نتیجه این رویکرد در راستای استدلال عمومی وایت‌هد (۱۹۴۲، ۱۹۶۷) که می‌گوید آینده‌نگاری یک ادراک است، قرار دارد.

اسلاتر (۱۹۹۵) و چیا (۲۰۰۴) اضافه می‌کنند که آینده‌نگاری در بعد فردی، خود یک خصیصه و ظرفیت انسانی است که می‌تواند به ارزیابی بدیل‌ها کمک نماید و در نتیجه می‌تواند برای تصمیم‌گیری به کار گرفته شود. در نتیجه، آینده‌نگاری آگاهانه و هدفمند در نظر گرفته می‌شود.

پژوهشگران دیگر، آینده‌نگاری را به عنوان پدیده‌ای شامل تفاسیر شناختی و نگرش‌های احساسی تعریف می‌کنند. اساساً، آینده‌نگاری از مکانیسم‌های طبیعی انسان نشأت می‌گیرد و برای حفاظت از آسیب به کار گرفته شده و برای درک ماهیت نامطمئن حیات بیولوژیک استفاده می‌شود.

برخلاف ماهیت آینده نگاری به عنوان یک ویژگی و خصیصه تفسیری که درگذشته بیان شد، هیدج (۲۰۰۲) در عوض از یک رویکرد بیولوژیک در طبقه‌بندی  آینده نگاری فردی پیروی می‌کند. این طبقه‌بندی بیولوژیک توسط نویسندگان دیگری همانند کالوین (۱۹۹۱) و شوارتز (۱۹۹۱) به اشتراک گذاشته شده است که تشخیص داده‌اند آینده‌نگاری فردی از بخش‌هایی از مغز نشأت می‌گیرد که گفتار را کنترل می‌کند و دریافتند که حتی برای محاسبات بالستیک استفاده می‌شود.

کالوین پدیده را از منظری علمی بررسی کرد، شوارتز –با اشاره به کالوین- نمونه‌های عملی‌تر از اینکه چگونه سیستم کنترل گفتار انسانی آینده نگاری فردی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، این مطلب را بیشتر تأیید کرد.  این توانایی برای انسان‌های اولیه برای شکار حیوانات با سنگ مهم بود و درنتیجه برای بقا استفاده می‌شد.

مطالعه کالوین در ارتباط با آینده‌نگاری، بینشی ازنقطه‌نظر زیست عصب‌شناختی فراهم می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که آینده‌نگاری و برنامه‌ریزی، فرآیندهایی انسانی طبیعی هستند که توسط هورمون‌ها تحریک می‌شوند. توانایی پیش‌بینی آینده، از جمله پیامد ادراک‌شده یک گفتار یا پرتاب سنگ، یک پدیده مصنوعی نیست بلکه توانایی است که در حال حاضر در بشر وجود دارد.

آینده نگاری؛ تفکر یا عمل؟!

درباره این سؤال که آیا آینده‌نگاری «تفکر» یا «اقدام» است، پینا ا کانا و همکاران (۲۰۰۶) به این بعد، از دیدگاهی زمانی پاسخ می‌دهند. از آن‌جائی که اقدامات بسیار کوچک و دقیق بر آینده سازمان تأثیر دارند، نویسندگان به این نتیجه می‌رسند که تفکر و عمل، پردازش سطح خرد و کلان، آینده‌نگاری و ابتکار، فرایندهای مکمل هستند و درنتیجه ارتباط نزدیکی با هم دارند، اما قابل‌تشخیص هستند.

در راستای همین بحث، مفهوم بسیار پذیرفته شده اینگور (۱۹۸۵) از «خاطرات آینده» به این جمع‌بندی می‌رسد که تجارب قبلی گذشته تأثیر مهمی بر روشی دارند که دیگران از آن طریق به مفهوم‌سازی آینده می‌پردازند. نویسنده به طور خاص بیان نمی‌کند که آینده‌نگاری شناخت یا رفتار است، بلکه در عوض هر دو مورد را به عنوان بخشی از روش فرد برای درک آینده در نظر می‌گیرد.

یک فرایند آینده‌نگاری در سطح فردی می‌تواند حداقل به دو نوع توانایی کمک کند:

  • توانایی تفکر استراتژیک یا آینده‌گرا

  • توانایی انجام فعالیت‌­­های آینده‌نگاری (یادگیری توسط انجام کار).

آینده‌نگاری، یک فرایند یادگیری برای شرکت‌کنندگان است، همان‌طور که برای بازیگران است. داشتن روش‌ها و مهارت‌های مناسب برای انجام فعالیت­‌های آینده‌نگاری، یکی از منابع آینده‌نگاری است و ازآنجاکه زمینه بر روند آینده‌نگاری تأثیر می‌گذارد، هر پروژه آینده‌نگاری جدید فرصتی را برای پیشرفت فعالیت آینده‌نگاری فراهم می‌کند. ازآنجایی‌که کارکنان هر سازمانی کلید ایجاد تغییر در آن سازمان هستند آینده‌نگاری فردی به واسطه ایجاد تغییر در ذهنیت و توانایی تفکر آن‌ها و همچنین نحوه اقدام و عمل آن‌ها می‌تواند به آینده‌نگاری سازمانی کمک نماید.

نوشته مرتبط: چارچوب‌های ذهنی در آینده نگاری استراتژیک

مرور آثار منتشره و رویکردهای علمی به دسته‌بندی آینده‌نگاری فردی منجر شده که در جدول زیر نشان داده شده است.

ابعاد اصلی آثار منتخب
رفتار انسانی رفتار آشکار یا پنهان – انعکاسی از مفاهیمی که آینده‌نگاری شامل کاری است که افراد می‌توانند انجام دهند و آنچه واقعاً انجام می‌دهند. Amsteus (2007)msteus (2008)
خصیصه و ویژگی انسانی در تفسیر و درک آینده‌نگاری می‌تواند آموزش داده شود و آموخته شود. آینده‌نگاری خصیصه‌ای است که از طریق آن بشر برای دستیابی نهایی به بینش و درک، به تفسیر آینده می‌پردازد. (۲۰۰۴)چیا(۲۰۰۴)

مک مستر(۱۹۹۶)

اسلاتر(۱۹۹۵)

وایت هد(۱۹۴۲)

فرایندهای عصب‌شناختی بیولوژیک آینده‌نگاری بر اساس یک منطق بیولوژیک تحریک‌شده توسط هورمون‌ها و فرایندهای عصبی – زیستی شکل گرفته‌ است. کالوین (۱۹۸۹)شوارتز(۱۹۹۱)

هیدج(۲۰۰۲)

تفکر و اقدام شناخت (تفکر) و اقدام (رفتار) در ادراکات آینده افراد فرایندهایی مکمل هستند. اگرچه هر دو مفهوم قابل‌تشخیص هستند، آن‌ها بخشی از واقعیت آینده‌نگاری یکسانی هستند. Pina e Cunha (2006)اینگور(۱۹۸۵)

ابعاد آینده‌نگاری فردی بر اساس آثار منتشر شده منتخب

این نوشته از رساله دکتری آینده پژوهی خانم دکتر معصومه کاظمی استخراج شده و شما می‌توانید از طریق این لینک به نسخه کامل این رساله دکتری دسترسی داشته باشید.

۰ دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *