آرمانشهر به صورت تحتاللفظی یک مکان خیالی است که همه چیز در آن عالی است؛ در حقیقت چنان عالی، که در یونان این کلمه به معنای «ناکجا» است. این اصطلاح توسط مور ساخته شد، و هم به عنوان اسم جزیرهای که داستان در آن تنظیم شده و هم به عنوان اسم رمان مورد استفاده قرار گرفت. مور کلمات یونانی « eutopia» و «outopia» را که همزمان به معنای «مکان دیگر» و «ناکجا» بودند، ترکیب کرد. «ناکجا» است از این جهت که وجود ندارد و به کلی تخیلی است، اما همچنین «مکان دیگر» است به این معنا که احتمالاً میتواند وجود داشته باشد، این تناقض حائز اهمیت است.
آرمانشهر میتواند به عنوان شمایی از تصور مسلم و خالص درون اخلاق، سیاست و زیبایی شناسی دیده شود. آرمانشهرها به عنوان نمایندهای از امکان آینده، تسلط چشمگیری بر زمان حال دارند. پتانسیل خلاق و ویرانگر آنها در زمان حال قرار دارد، یعنی همان زمینهای که آنها را تولید کرده و آنها در آن ریشه دارند. به طور کلی آرمانشهرها با موضوعات وسیعی برخورد میکنند از جمله: چگونه میتوانیم جامعه را پیش ببریم، چگونه روابط اجتماعی میتوانند بهبود یابند، یا اینکه یک حکومت عادلانه و منصفانه چگونه به نظر میرسد.
کاربرد آرمانشهرها، الهام بخشیدن به افراد برای تفکر در مورد جهانی بهتر و نیز انتقاد از جهان موجود است. هرچه آرمانشهر عینیتر و دقیقتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که اندیشهها را در مورد کمبودهای وضعیت جاری ما تحریک کند و به ما به منظور مبارزه برای یک آینده بهتر انگیزه بخشد.
بیاعتباری آرمانشهر از منظر سیاسی
آرمانشهرها و اندیشه اتوپیایی توسط متفکران سیاسی کارل پوپر و کارل مانهایم بیاعتبار شدهاند. پوپر اظهار میدارد که آرمانشهرهای سیاسی خطرناک خواهند بود و آنها را به جنبشهای فاشیستی پیوند داد. مانهایم استدلال کرد که آرمانشهرها خیالاتی واهی هستند و هر خواستهای برای تعییر امور را از بین میبرند. این نگرانی مبتنی بر مشاهدهای ساده است: آرمانشهر به عنوان یک ایدئولوژی، یک تمامیتخواهی است. زمانی که آرمانشهرهای ایدئولوژیکی قدرت سیاسی به دست میآورند، به یک حکومت تمامیتخواه بدل میشوند.
اما امیال اتوپیایی همچنین فهم ما از اینکه افراد چگونه آینده را درک می کنند، بالا میبرند. آرمانشهرها ابزاری مفید برای بهبود و درک ما از مناظر آینده است. تقریباً همه مفاهیم پایداری طبیعتاً آرمانی هستند. اگرچه تمام چشماندازها و سناریوها آرمانی نیستند، اما بسیاری، جهانی آرمانی را تجسم میکنند. حتی برخی شرکتهای بزرگ، چشماندازهایی آرمانی برای خود متصور هستند.
نوشته مرتبط: آرمانشهر ما یا آرمانشهر من؟!
آرمانشهر در آینده پژوهی
آرمانشهرها برای سودمند بودن در آینده پژوهی لازم است باز و کثرتگرا باشند. باید بتوان به آرمانشهر وارد و از آن خارج شد. آرمانشهرها باید پذیرای انتقادهای دیگر چشماندازها و آرمانشهرها باشند. همچنین نمیتوانند ادعای «انحصار واقعیتگرایی اجتماعی» کنند یا فرض بر در دست داشتن «کلید نهایی اخلاق اجتماعی و تجربه» نمایند.
گاهی استدلال میشود، آرمانشهرها برای باز و کثرتگرا بودن ناگزیرند انسانگرا و سکولار باشند. برای مثال کریشان کومار (Krishan Kumar) جامعهشناس هندی اظهار داشته است که آرمانشهرهای جهانی و منطقی باید کاملا از معتقدات اجتناب کنند. اما این استدلال خود به سکولاریسم به واسطه ترجیح دادن آن به تمام جهانبینیهای دیگر شکل میدهد. همچنین فرض میکند که ایدهآلهای مبتنی بر اعتقاد نمیتوانند جهانی باشند یا افراد مذهبی نمیتوانند منطقی باشند. این دقیقا همان نوع تفکری است که آیندههای یکپارچه و تحلیل علی لایهای هر دو درصدد افشا و براندازی آن هستند.
آرمانشهر مبتنی بر مذهب
آرمانشهرها میتوانند جهانی و کاملا منطقی و مبتنی بر مذهب و احساسات معنوی باشند. برای مثال آرمانشهرهای مسلمانان، به وضوح مبتنی بر عقاید مذهبی هستند.
شهر ایده آل نوشته فارابی فیلسوف قرن نهم (در نگاه فارابی، جامعه مبنای تعاون اجتماعی در نیل به نیازهای متنوع انسان است و مدینه فاضله، جامعهای است که در آن تعاون برای رسیدن به سعادت حاصل میگردد و امتی که بر این مهم قیام کنند، امت فاضل به شمار میآیند.)، رمان فلسفی حی بن یقظان نوشته ابنطفیل متفکر اندلسی قرن دوازدهم (ابن طفیل در این داستان سیر تحول فکری یک نوزاد را که به طور خیالی در جزیرهای تنها و بدون تماس با هیچ انسانی افتاده است، نقل کرده، رشد جسمی و فکری او را در اثر مشاهده طبیعت اطراف برشمرده است. در حقیقت داستان حی بن یقظان شرح حال هر انسانی است که از حضیض قوه تا اوج فعلیت تامه، می پیماید)، یا اوج بن انفاق نوشته زکریا قزوینی پزشک و ستاره شناس قرن سیزدهم، همگی چشم اندازی جهانی از پیشرفت انسانی بر اساس تفکر مذهبی ارائه می کنند. در واقع حی بن یقظان هم دفاعی از عقلانیت و هم چشمانداز اتوپیایی از یک جامعه بهتر است. در اوج بن انفاق که حدود سال ۱۲۵۰ منتشر شد، مردی از یک سیاره دور به زمین میرسد و شیفته رفتار انسانی میشود. اوج بن انفاق داستانی است از موجودی فضایی که به زمین آمده است و با مشاهده رفتارهای عجیب انسانها، از پیچیدگیهای اینگونه جانوری شگفتزده شده است. هدف از این داستان که به عنوان اولین رمان علمی تخیلی شایسته در تاریخ در نظر گرفته میشود، بررسی اشتیاقهای جهانی برای ساخت یک جامعه عادلانه است.
به تازگی، در کتاب سفرنامه ابن فطومه نوشته نجیب محفوظ (Najuib Mahfouz)، قهرمان داستان در جستجوی همسر و فرزند گمشده خود، زمانی را در دو آرمانشهر مذهبی سپری میکند، که در یکی از آنها آزادی، بالاترین ارزش است و در دیگری عدالت، حاکم برتر است. همانطور که توسط ارنست بلوخ (Ernst Bloch) فیلسوف آلمانی مارکسیست در اثر مشهور خود اصل امید مطرح شده است، سنت یهودی مسیحی نیز مبتنی بر مفاهیم مذهبی آرمانشهرهاست. در واقع امید، جوهر آرمانشهرهاست. اغلب بیانیههای سازمان ملل در مورد مسائلی از قبیل ریشهکن کردن فقر، یا ساختن جهانی انسانی، عادلانه و پایدار برای همه، عناصری قوی از ایدهآلهای اتوپیایی را در بر میگیرد. به همین دلیل است که اندیشه اتوپیایی نقش مهمی در آینده پژوهی ایفا میکند. چشماندازهای آینده، اغلب عناصری قوی از تفکر اتوپیایی دارند.
سلام
نوشته ی قابل توجهی بود. ممنون
دلیل کامنت این بود که بنده حساسیت خاصی به نوشتار “آرمانشهر” دارم!…. آرمانشهر یک نوع شهر نیست که منفصل نگارش شود…یک مفهوم و کلمه ی واحد است.
آرمانشهر یک خیال نیست، یک ایدئال است و باید میان مفهوم این دو واژه تفاوت قائل بود. نرسیدن به آرمانشهر، خود یک هدیه ی الهیست…
سلام ممنونم از دیدگاه شما