در زندگی روزمره و در دنیای واقعی هیچ پیشبینی نمیتواند خود را همتراز با قطعیت مطلق بداند. حتی اگر این پیشبینی در سادهترین امور مانند پرت کردن یک توپ به هوا و انتظار برگشت آن به زمین باشد. اگر بخواهیم در سادهترین حالت ممکن بحث کنیم، درست به همین دلیل است که ابطالگرایی در علم پذیرفته شده است و در آیندهپژوهی، دانش حدسی مورد قبول قرار گرفته و به جای اصرار بر پیشبینی به دنبال ساخت آیندههای مطلوب هستیم.
اما آیا دوره پیشگوییها به دلیل شهودی بودن آنها و پیشبینیها به دلیل وجود عدم قطعیت بالا در محیط، به سر آمده است؟ قطعاً این گونه نیست و هنوز در بسیاری از مسائل، پیشگویی مبتنی بر شهود یا پیش بینیهایی هر چند با احتمال اندک، نه تنها مورد توجه ما قرار میگیرند، بلکه به ما در پذیرش شرایط موجود و درک شرایط پیش رو کمک میکنند.
هنوز هم بسیاری از ما با آنکه فال را نوعی سرگرمی میدانیم اما وقتی خبر از یک اتفاق خوش در آینده برای ما دارد، آن را باور میکنیم و حتی مدتی به صورت ذهنی درگیر آن هستیم. سیاه چاله ندانستهها در مورد آینده، چه میدانم که نمیدانمها و چه نمیدانم که نمیدانمها، هر نوع اطلاعاتی حتی اطلاعات کاملاً بی پایه و اساس یک کولی فالگیر را میبلعد. آینده برای ما مفهومی بیانتها است که ذهنیت ما میتواند آن را محدود و محدودتر کند.
پیشگویی در آینده پژوهی
اما اگر حتی بپذیریم که تمامی هدف آیندهپژوهی خلق آیندههای مطلوب است، هنوز جایی برای استفاده از پیشگویی و پیشبینی در ابداع آینده مطلوب وجود دارد. پیشگویی کامبخش یا خودمحققشونده از این دست پیشگوییهاست.
پیشگویی کامبخش نوعی از پیشنگری است که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم باعث وقوع خود میشود. این مسئله البته ناشی از بازخوردهای مثبت بین باورها و رفتار است. بدین جهت اعتقاد به وقوع یک امر در آینده باعث ایجاد آن امر میشود.
اگرچه برخی از شواهد اینگونه از پیشگوییها را میتوان در آثار کلاسیک جهان یافت، اما روبرت کینگ مرتون (Robert King Merton) به عنوان یک جامعهشناس در قرن بیستم با نامگذاری چنین پیش گوییهایی با نام پیش گویی کامبخش یا خودمحققشونده (self-fulfilling prophecy)، این مفهوم را وارد ادبیات علوم اجتماعی کرد. مرتون معتقد است که پیشگویی خودمحققشونده در ابتدا نوعی برداشت اشتباه از موقعیت است که منجر به بروز رفتاری میشود که این رفتار در نهایت گزاره نادرست را به گزارهای درست بدل میکند. این فرایند بیشتر به دلیل تأثیر ذهنیت افراد بر رفتار و تصمیمات آنهاست. یک پیشگویی مثبت و یا منفی در اینجا چون میتواند به شدت در اعتقادات مردم تأثیرگذار باشد، لذا رفتار مردم را در به جهتی سوق میدهد که نهایتاً این پیشگویی به حقیقت میپیوندد.
این نوع از پیش گویی میتواند یک ابزار سیاسی موثر در دست سیاست مداران باشد. چرا که اصولا مباحث سیاسی نوعی تبلیغات فراگیر برای افراد و احزاب هستند. لذا در صورت مقبولیت، یک سیاستمدار میتواند آینده مد نظرش را در یک چارچوب منطقی پیش گویی و در اختیار جامعه قرار دهد، این پیش گویی فارغ از درست یا اشتباه بودن مقدمات میتواند منجر به رفتارهایی شود که نهایتا آینده دلخواه طراح آن را محقق کند.
البته نباید فراموش کرد که طراحی چنین پیش گویی، نیاز به دانش عمیق در علوم اجتماعی مانند روانشناسی اجتماعی، فرهنگ و اعتقادات مذهبی دارد. برای مثال اجازه دهید سناریوی فرضی زیر را دنبال کنیم:
یک حزب سیاسی به دنبال رسیدن به پیروزی در یک مبارزه انتخاباتی است. به همین منظور پروژهای را طراحی و اجرا میکند تا بتواند بر مبنای پیش گویی کامبخش، نام کاندیدای مورد نظر خود یعنی آقای X را از صندوق بیرون بیاورد. در طول دوره تبلیغات به مخاطبان این پیام را القا میکند که آقای X پیروز قطعی انتخابات خواهد بود.
کم کم موج پذیرش این پیشگویی شروع میشود. اولین پذیرندگان این پیش گویی از یک امتیاز برخوردار خواهند شد، برای مثال وعدههایی به آنها داده میشود. موج دوم بعد از منتشر شدن خبر وعدهها ایجاد خواهد شد. دیگران برای رسیدن به امتیازها فرصت را غنیمت شمرده و ضمن پذیرش پیشگویی به همین ترتیب خبر را منتقل میکنند. البته حزب میداند که برای القای پیش گویی باید ساز و کارهای مناسبی را به کار گیرد. برای مثال باید به مستندات تاریخی رجوع کنند یا نتایج نظرسنجیهای دست کاری شده را مطرح سازند یا هر کار دیگری که میتواند پیش گویی را موجه جلوه دهند. بدین ترتیب پیش گویی کامبخش میتواند به عنوان قسمتی از فعالیتهای آینده پژوهان در طراحی پروژههای اجتماعی به کار رفته شود.
نوشته مرتبط: آینده پژوهی و پیشگویی آینده
با سلام و خسه نباشید .متن فوق العاده زیبا و مفیدی بود .سپاس
عالی بود ممنون