این نوشتار، تفسیری آینده پژوهانه بر فیلم (EX MACHINA) است که به عنوان یکی از برترین فیلمهای سال ۲۰۱۵ شناخته شده است. با من همراه باشید.
وقتی کلمه مصنوعی را در کنار واژه هوش میبینیم، ناخودآگاه ذهنمان به سمت هوشهایی که ما ساختهایم، میرود. انگار که ما هوشی طبیعی هستیم و آنچه ساختهایم هوشی است مصنوعی. یاد نقدهای ضیاءالدین سردار میافتم با همه ایرادهایی که به واژههایی مانند شرقشناسی یا طب سنتی دارد. با این حال بگذارید با همان نگاه از بالا به پایین به هوش مصنوعی، به تماشای فیلم بنشینیم.
فضای فیلم، عاری از شلوغیهای مربوط به جلوههای ویژه است. از ماشینهای غولپیکر، موجودات عجیب و غریب یا بیگانگان فضایی با چهرههای مضحک، خبری نیست. در عوض به عنوان یک فیلم آیندهگرا، ذهن مخاطب را درگیر بغرنجترین سوالات بشری میکند، البته اینجا با حضور شخصیتی ماشینی به نام Ava که ساخته دست ناتان است. ناتان صاحب بزرگترین موتور جستجوی جهان یعنی (BLUE BOOK) است. موتوری که برای ساخت آوا از آن استفاده کرده است. ناتان، ویلا یا به قول خودش یک مرکز تحقیقاتی در دل طبیعت بکر دارد. جایی که تقابل بین بیرون و درون را به خوبی نشان میدهد و این تقابل تا آخرین لحظه فیلم، ذهن مخاطب را درگیر میکند. جایی میان حصارهایی که تو ساختهای و آن بیرونی که خدایان، خدا یا طبیعت مالک آن است.
جز ناتان و مخلوقش یعنی آوا، کالیب (Caleb) سومین شخصیت داستان است. جوانی باهوش از خیل کارمندان ناتان که عامدانه به یک مسابقه خوانده میشود. ناتان او را به خلوتگاه خودش کشانده تا در تقابل با آوا قرارش دهد. برای آزمایش او یا آوا و این خود، یکی از سرگشتگیهای مخاطب میشود در کل فیلم که چه کسی در به اصطلاح آزمایش تورینگ دارد به آن یکی به عنوان مورد آزمایشی مینگرد. انسان یا ماشین؟!
کالیب در اولین گفتگوهایش با ناتان وقتی میفهمد که قرار است طرف انسانی در تست تورینگ باشد، هیجانزده این بازی را نه تاریخ بشر که تاریخ خدایان میخواند. گویی ناتان خالقی خداگونه است که از او میخواهد در برابر مخلوقش آوا سجده کند. به واقع صحنه فیلم، جنگ میان خدایان است. چه کسی خالق برتر است، خدای کالیب یا خدای آوا؟؟ و این ذهن ما را درگیر کهن الگوی همیشگی خلقت میکند. ناتان مانند خدایی چیره دست و کم و بیش مانند خدایی که داستانهای خلقتش را شنیدهایم، آوا را خلق کرده، از روح خود (BLUE BOOK) در او دمیده و حالا برای او مبارز میطلبد.
گویی همه صحنههای خلقت و راز و رمز میان خدایان و آدمیان در همین مرکز تحقیقاتی کوچک در حال از سر گیری است. انسانی که در مقابل خدای خود نافرمانی میکند، انسانی که سعی در فریب خدا دارد و انسانی که از بهشت خسته شده است.
از سوی دیگر دیالوگهای میان این سه شخصیت و حضور مرموز یک زن دیگر که در میانههای فیلم اسکلت فلزیش نمایان میشود، ذهن ببیننده را دادگاهی میکند که شاکی و متشاکی و قاضی و وکیل و حضار، همه و همه خودش میشود.
مسیر فیلم به سمتی کشیده میشود که آوا و کالیب به زبان احساس سخن میگویند و اینجا نقطه اوج دیگر فیلم است. ناتان به کالیب گوشزد میکند که تو بعد از من دومین مردی هستی که آوا را ملاقات میکند و چون من نقش پدر او را بازی میکنم، پس او اجازه دارد به تو علاقه پیدا کند. کالیب میخواهد مطمئن شود که ناتان، آوا را برای عاشق او شدن برنامهریزی کرده است یا نه؟ و این شاید یکی از ترسناکترین سؤالات باشد. آیا ما برای عاشق شدن برنامهریزی میشویم؟ آیا هوش مصنوعی یا همان ماشین میتواند به سطحی از پیشرفت دست پیدا کند که بدون برنامهریزی خالق آن بتواند احساساتی را بروز دهد؟ آیا ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما برنامهریزی شده است؟ و اگر برنامهریزی در کار نیست، آیا هوش مصنوعی میتواند بدان سطح از آگاهی برسد.
کالیب که در اولین برخورد با آوا هیجانزده برخورد با او را مانند نگاه کردن در آینه توصیف میکند، تا آنجا در فهم آوا درمانده میشود که حتی به انسان بودن خود شک میکند، جلوی آینه میایستد و رگ دست خود را میبرد تا مطمئن شود که ماشین نیست. کالیب در آخر میفهمد که انتخاب او نه به خاطر باهوش بودنش بلکه به خاطر بیخانواده بودن، پایبند به اخلاقیات بودن، بدون دوست دختر بودن و … است. یک موش آزمایشگاهی برای تست یک ابر ماشین.
و نقطه اوج سوم جایی است که آوا برنده میشود. او از تمامی خصوصیات انسانی مانند عشق، نفرت، دروغ گفتن، فریب دادن، بازی کردن و … استفاده میکند و بر علیه خدایان خود شورش میکند. این شورش، او را از قفسی که برایش ساختهاند میرهاند و او به بهشت هبوط میکند. اما اینبار نه به جرم خوردن میوه ممنوعه بلکه خودخواسته، برنامهریزی شده، فریبکارانه، هوشمندانه و البته با قتل خدایانش.
برای خواندن بیشتر در زمینه هوش مصنوعی کلیک کنید:
و برای من، این تمسخر را به همراه داشت که انسانی که در اسطورههایش با فریب خوردن از یک حیوان از بهشت رانده میشود، خود را هوش طبیعی میداند و موجودی که با فریب و قتل خدایان خود وارد بهشت میشود را هوش مصنوعی مینامد. ما به زودی مجبور خواهیم بود تا در استعارههای خود تجدید نظر کنیم.
۰ دیدگاه