جنبش کارآفرینان بیجا و مکان و فریلنسرها (freelancers) به سرعت در حال فراگیر شدن در همه جای سیاره است و این بدان معنی است که دیدن جوانهایی که در گوشه پارک، یا در کنار جادهها و یا حتی با لباسهای شنا در کنار ساحل، لپ تاپ به دست مشغول کار هستند، به یک صحنه عادی در آینده تبدیل خواهد شد.
من، فراگیر شدن این نوع جدید از کار را یک پیشران (driving force) میدانم. کلانروندی که وقتی شروع شود و به بلوغ برسد، همه چیز را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. این نوع جدید کار کردن اگر بخواهد به صورت پایدار، بخشی از آینده بازار اشتغال باشد، قطعاً باید قدمهای اولیه محکمی بردارد.
در هلند و انگلیس، ۱۵ درصد شاغلین را خانه به دوشان دیجیتال تشکیل میدهند، این رقم برای آمریکا نزدیک به ۳۰ درصد است و پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۲۰ به پنجاه درصد برسد. یک پیشبینی دیگر مدعی است که تعداد خانه به دوشان دیجیتال تا سال ۲۰۳۵ برای کل دنیا به عدد یک میلیارد نفر خواهد رسید. عددی که با توجه به نمودار زیر، دور از انتظار نیست.
میزان جستجوی واژه «خانه به دوشان دیجیتالی» در گوگل
در ایران نیز مخصوصاً در شهرهای بزرگ، در بین اطرافیانتان شاید یک فریلنسر را سراغ داشته باشید. هر چند هنوز در کشور ما، اگر کسی صبح زود بیدار نشود، یک صبحانه نصفه نیمه نخورد و تا غروب روی صندلی خشک یک اداره یا شرکت ننشیند، شاغل به حساب نمیآید، اما اگر این پدیده یک پیشران است، پس خواسته یا ناخواسته ما را هم با خود همراه خواهد کرد.
خودتان را تصور کنید. بیست سال بعد در بیابانهای زیبای اطراف یزد یا در جنگلهای مرطوب شمال (هر چند در مورد وجود این جنگلها تا ۲۰ سال بعد خیلی مطمئن نیستم) از توی کولهپشتیتان لپتاپتان را بیرون میآورید و کارتان را شروع میکنید، در حالی که شلوارک پوشیدهاید و میتوانید بدون استرس خودتان را بخارانید. (نگران اینترنت نباشید. پیشبینی میشود فناوریهای ۵g و ۶g، یک انقلاب در اینترنت باشند، دقت کنید انقلاب نه تکامل نسلهای قبلی. متوسط سرعت اینترنت تا آن سال، هزار برابر زمان حال خواهد شد و البته دسترسی به اینترنت تقریباً سیارهای خواهد بود).
از منظر مدیریت و سازمانها، باید این پدیده را یک فرصت بزرگ (big opportunity) دانست. یک برگه برنده که میتواند بازی را تغییر دهد (game changer). شرکتهایی که بتوانند به سرعت خود را با این پدیده وفق دهند، این مزیت را دارند که دست بالا را در جذب و به کارگیری نخبگان به دست آورند. ما امروز با دو مفهوم جدید سر و کار داریم. شرکتهای از راه دور (Remote companies) که در آنها کار از راه دور (Remote Work) تعریف می شود.
برای روشنتر شدن این واژهها بایستی ابتدا تفاوت بین دو مفهوم (teleworking) و (telecommuting) مشخص شود. اولی به نوعی از کار اشاره دارد که در آن شما به دور از محل و مقر اصلی شرکت، مشغول به فعالیت هستید. برای مثال، کار در یک شعبه فرعی نوعی (teleworking) به حساب میآید. اما واژه دوم بدین معنی است که علاوه بر اینکه از محل اصلی شرکت دور هستید، هیچ نیازی به رفت و آمد هم ندارید. بنابراین (telecommuting) مشمول رفت و آمد به محل کار نمیشود و آنچه ما در فارسی کار در منزل مینامیم، ترجمهای از واژه دوم است. با این تفاسیر (Remote work)، (freelancing) و (digital nomad)، همگی زیر لوای همین مفهوم قرار می گیرند.
خانه به دوشان دیجیتال، آزاد و فارغ از زمان و مکان به کار مشغولند
همین حالا، سرمایهگذاریهای سنگینی در کشورهای پیشرفته بر روی ایدههایی که تمرکزشان این بازار کار است، انجام شده است و البته این پدیده ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بزرگی هم خواهد داشت.
یک اجتماع بزرگ و چندفرهنگی که تنها با شناسههای اینترنتی به یکدیگر وصل هستند، چه حجمی از اقتصاد را به سیاه چاله خود می کشد؟ تافلر در کتاب ثروت انقلابی خود مینویسد: «در اقتصاد مغزبنیاد، نیاز به سرمایه در ازای هر واحد کالا، کاهش مییابد و هیچ چیز از این انقلابیتر نیست». پس از منظر اقتصادی این موج جدید کار و اشتغال، تعریفهای سنتی از شاخصهایی چون تولید ناخالص داخلی، مالیات و … را بر هم خواهد زد.
از منظر سیاسی نیز، چالشهای فراوانی پیش روی سیاستمداران خواهد بود. اصولا بر خلاف رویههای سیاسی که کنترل کردن و بیشتر کنترل کردن هر چیزی یک مزیت به حساب میآید. کولی های لپ تاپ به دست، هیچ کنترلی را بر نمیتابند و این تعارض در آینده دیدنی خواهد بود.
و البته نباید برونداد اجتماعی این پدیده را نادیده گرفت. آیا فردگرایی و تنهایی بیشتر و بیشتر دامن جوانان را میگیرد؟ مصرف مواد مخدری مانند ماریجوانا بیشتر خواهد شد؟ آیا جرائم اینترنتی مانند جاسوسی از اشخاص بیشتر خواهد شد؟
دفتر کار خانه به دوش دیجیتال کجاست؟ همه جا و هیچ جا
شرکتهایی مانند (wework) یا (coboat)، بر مبنای همین فلسفه در حال رشد هستند. کنار هم قرار دادن و خدمترسانی به جماعتی کولیمسلک که شاید دلشان بخواهد، قسمتی از زمانشان را با هم بگذرانند و این پلتفرمها میتوانند ایدههایی برای کسب و کارهای آینده در کشور ما هم باشند.
یک نوشته مرتبط در زمینه آینده شغل: انقلاب صنعتی چهارم و پیامدهایش
به نظر من، وقت آن است که تعریف جدید از شغل در کشور ما شکل بگیرد که قطعا در سطح استعاری میتواند به این جنبش جدید کمک کرده و ما را هم مشمول مزایای آن کند. ما واژه «شغل آزاد» را برای کسانی به کار میبریم که شغلی غیر دولتی دارند. اما واقعاً کسانی که در شرکتهای خصوصی کار میکنند و حقوق بگیر دولت نیستند، از چه چیزی آزادند؟؟
وقتی از فیلتر مصاحبههای اولیه برای کسب یک شغل دولتی عبور کنید، که تقریبا همه ما راهش را بلد هستیم، به معنای واقعی شما خیلی آزادتر از یک فعال حوزه کسب و کار در بخش خصوصی هستید. در بخش خصوصی شما از هیچ چیز آزاد نیستید.
اگر آزادی واقعی میخواهید باید راه و رسم کولیها را پیش بگیرید. بیمکان، آزاد، رویا پرداز و شاد. نسلهای بعدی باید تعریف جدیدی از شغل آزاد داشته باشند. شغل آزاد یعنی شغلی که در نظمهای امروزی نمیگنجد. شغلی به نام خانه به دوش دیجیتال.
۰ دیدگاه