اقتصاد چرخشی، نویدبخش آیندهای بدون پسماند است؛ جهانی که در آن مواد به طور مداوم بازاستفاده، بازیافت و بازفرآوری میشوند. اما آیا ما واقعاً به جهانی نزدیک هستیم که در آن همه چیز، از آسمانخراشهای سر به فلک کشیده تا کوچکترین وسیله خانگی، با در نظر گرفتن کل چرخه عمرش طراحی شود؟ این چشمانداز قدرتمند، آیندهای مطلوب را ترسیم میکند، اما گذار از مدل خطی کنونی (تولید، مصرف، دور ریختن) به یک مدل کاملاً چرخشی، نه ساده و نه مستقیم است. در واقع، با وجود این چشمانداز روشن، موانع بزرگ فناورانه، مالی و قانونی همچنان به عنوان سدی محکم در این مسیر قرار دارند.
برای عبور از این عدم قطعیت و درک مسیرهای ممکن پیش رو، به ابزارهای دانش آینده پژوهی نیازمندیم. آینده پژوهی به ما کمک میکند تا به جای پیشبینی یک آینده قطعی، مجموعهای از آیندههای محتمل (مطالعه بیشتر: مخروط آینده پژوهی) را شناسایی و تحلیل کنیم. مسیر پیش رو از پیش تعیینشده نیست، بلکه توسط تعامل نیروهای محرک قدرتمندی شکل خواهد گرفت. آیا دولتها با وضع قوانین سختگیرانه، شرکتها را به سوی اقتصاد چرخشی سوق خواهند داد؟ آیا پیشرفتهای فناورانه، بازیافت را اقتصادی و مقیاسپذیر خواهند کرد؟ و میزان آگاهی و فشار عمومی تا چه حد بر تصمیمات شرکتها تأثیر خواهد گذاشت؟
در این راستا، با استفاده از رویکرد آینده پژوهی، چهار سناریوی کلیدی را که میتوانند آینده اقتصاد چرخشی را در دهههای آینده شکل دهند، تحلیل میکنیم. این سناریوها که هر یک برآیندی از ترکیبهای مختلف این نیروهای محرک هستند، یک ابزار استراتژیک در اختیار سازمانها قرار میدهند تا برای آیندههای گوناگون آماده شوند، چالشها و فرصتها را پیشبینی کرده و استراتژیهای منعطف و پایداری را امروز تدوین کنند.
مطالعه بیشتر : راهنمایی برای آینده نگاری استراتژیک
سناریوی اول: گذار جهانی به اقتصاد چرخشی و رشد پایدار
در این سناریوی خوشبینانه، یک گذار در مقیاس بزرگ به سمت اقتصاد چرخشی در سراسر جهان در حال انجام است. دولتها با وضع سیاستهای قوی و ارائه مشوقهای اقتصادی، شرکتها را به سمت رویههای سبزتر و بهبود تلاشهای بازیافت هدایت میکنند. این فشار از سوی بخش دولتی با پیشرفتهای فناوری، ظهور نمونههای موفق و مزایای اقتصادی فزاینده همافزا شده و شرکتها را به سمت مدلهای کسبوکار چرخشی سوق میدهد.
این تحول با همکاریهای جهانی و سرمایهگذاریهای قابل توجه، به ویژه در کشورهای توسعهیافته و به طور فزایندهای در کشورهای در حال توسعه، تقویت میشود. این تلاشهای مشترک به طور چشمگیری وابستگی به مواد خام جدید را کاهش داده و همزمان آلودگی محیط زیست، انتشار کربن و مصرف انرژی را کم میکند. این مدل نه تنها به محیط زیست کمک میکند، بلکه با تحریک نوآوری در فناوریهای سبز، جذب سرمایهگذاری و ایجاد مشاغل جدید، به رشد اقتصادی نیز دامن میزند.
مسیر توسعه سناریوی اول:
- ۲۰۲۶: حرکت به سمت اقتصاد چرخشی با طرحهای جدید دولتی و خصوصی، افزایش همکاریهای جهانی و تقاضای اجتماعی برای اقدامات اقلیمی، شتاب میگیرد.
- ۲۰۲۸: تعداد فزایندهای از شهرها و شرکتها در سراسر جهان، گذار خود به اقتصاد چرخشی را از طریق ابزارهایی مانند اوراق قرضه سبز تأمین مالی میکنند.
- ۲۰۳۰: شیوههای اقتصاد چرخشی در کشورهای در حال توسعه به طور قابل توجهی گسترش مییابد و شکاف بین اقتصادهای توسعهیافته و نوظهور را پر میکند.
- ۲۰۳۵: فناوریهایی چون هوش مصنوعی در تفکیک، بازیافت پیشرفته شیمیایی و بلاکچین، بازیابی مواد را بهینه کرده و اقتصاد چرخشی را به مقیاسی صنعتی و سودآور میرسانند.
- ۲۰۴۰: اقتصاد چرخشی به استاندارد جهانی تبدیل میشود، اشتغال و رشد اقتصادی را افزایش میدهد و در عین حال، اثرات شدید تغییرات اقلیمی را کاهش میدهد.
مطالعه بیشتر : آینده پژوهی کلانشهرهای آینده

سناریوی دوم: پیشرفت ناهمگون در سراسر جهان
در این سناریو، جهان دو سرعتهای را شاهد هستیم. بسیاری از کشورهای توسعهیافته، به ویژه در اروپا، به لطف سرمایهگذاریهای عظیم دولتی و خصوصی و پیشرفتهای فناوری، به سطوح قابل توجهی از اقتصاد چرخشی دست یافتهاند. با این حال، هزینههای اقتصادی و سیاسی قابل توجه این گذار، چالشهای بزرگی را برای کشورهای در حال توسعه ایجاد میکند که فاقد زیرساخت و سرمایه لازم برای بنا نهادن یک اقتصاد چرخشی هستند.
بدون یک تلاش هماهنگ بینالمللی برای پر کردن این شکاف، پیشرفت جهانی به سمت اقتصاد چرخشی ناهمگون باقی میماند، دستیابی به اهداف اقلیمی را مختل میکند و بسیاری از چالشهای زیستمحیطی را حلنشده باقی میگذارد. این شکاف نه تنها تلاشها برای کاهش تغییرات اقلیمی را تضعیف میکند، بلکه نابرابریهای جهانی را نیز تداوم میبخشد؛ جایی که کشورهای ثروتمند از مزایای بهرهوری منابع برخوردارند، در حالی که مناطق فقیرتر همچنان با کمبود منابع و آلودگی دست و پنجه نرم میکنند.
مسیر توسعه سناریوی دوم:
- ۲۰۲۵: موجی از فناوریهای برهمزننده به افزایش بهرهوری منابع و کاهش مصرف مواد در اقتصادهای توسعهیافته کمک میکند.
- ۲۰۲۸: قوانین در بسیاری از کشورهای توسعهیافته برای حمایت از اقتصاد چرخشی بهروز میشوند. در مقابل، کشورهای در حال توسعه فاقد چارچوبهای قانونی برای ترویج این شیوهها هستند.
- ۲۰۳۰: کشورهای توسعهیافته معیارهای جدیدی برای سنجش چرخشپذیری (مانند طول عمر زیرساختها و محصولات) ایجاد میکنند که با شاخصهای سنتی مانند GDP رقابت میکند.
- ۲۰۳۵: جهان به دلیل عدم وجود رویکردی یکپارچه، پیشرفت کمی در جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار و اقلیمی خواهد داشت و مشکلات عمده زیستمحیطی حلنشده باقی میمانند.

سناریوی سوم: سبزشویی (Greenwashing) مانعی بزرگ بر سر راه
در این آینده، با افزایش حمایتهای سیاسی و اجتماعی از رویههای پایدار، حرکت به سمت اقتصاد چرخشی شتاب میگیرد.قیمتگذاری کربن به عنوان ابزاری قدرتمند برای مبارزه با تغییرات اقلیمی در سطح جهانی مطرح میشود و منابع بازیافتی مزیت قیمتی نسبت به منابع طبیعی کربنبر پیدا میکنند. این امر شرکتها را به اتخاذ مدلهای کسبوکار چرخشی تشویق میکند.
با وجود این پیشرفت، سبزشویی (Greenwashing) به یک مانع مهم تبدیل میشود. بسیاری از شرکتهای بزرگ که تمایلی به تغییرات بنیادین ندارند، برای حفظ بازار خود به ادعاهای زیستمحیطی گمراه کننده متوسل میشوند. علاوه بر این، سیستمهای تجارت کربن یک راه حل جایگزین اما مشکلساز ارائه میدهند: شرکتها میتوانند به جای تلاش برای بازیافت و کاهش مصرف، به سادگی حق انتشار کربن بخرند. این گزینه که اغلب ارزانتر از اصلاح کامل مدل کسبوکار است، به شرکتها اجازه میدهد تا الزامات قانونی را بدون کاهش واقعی ردپای کربن خود برآورده کنند.
مسیر توسعه سناریوی سوم:
- ۲۰۲۵: تعداد فزایندهای از کشورها اهداف بلندپروازانه کاهش انتشار گازهای گلخانهای خود را به اقدامات ملموس تبدیل میکنند.
- ۲۰۲۸: خرید حق انتشار و اتخاذ واقعی اصول اقتصاد چرخشی، به دو استراتژی رقیب در بازار برای شرکتها تبدیل میشوند.
- ۲۰۳۰: شرکتهای جدید که بر اساس اصول چرخشی تأسیس شدهاند، بازار را مختل میکنند زیرا نسبت به کسبوکارهای سنتی مزیت رقابتی دارند.
- ۲۰۳۲: علیرغم برخی دستاوردها، سبزشویی به دلیل عدم وجود مقررات شفاف و سختگیرانه، یک مشکل بزرگ باقی میماند.

سناریوی چهارم: تداوم سلطه اقتصاد خطی سنتی
در این سناریوی بدبینانه، حرکت به سوی اقتصاد چرخشی به دلیل در دسترس بودن مداوم مواد خام، که فوریت نوآوری در فناوریهای بازیافت را کاهش میدهد، متوقف میشود. فناوریهایی مانند رباتیک بازیافت مبتنی بر هوش مصنوعی هنوز در مراحل اولیه خود هستند و ساختارهای اقتصادی فعلی نیز به نفع بازیافت نیستند
علاوه بر این، ترجیح عمومی برای راحتی به جای پایداری، همراه با عدم درک گسترده از اقتصاد چرخشی در میان شهروندان، کسبوکارها و دولتها، اجرای مقررات لازم را متوقف میکند. در نتیجه، بخش بزرگی از جهان به فعالیت تحت چارچوب اقتصاد خطی «بگیر-بساز-دور بریز» ادامه میدهد و اقدامات حیاتی اقلیمی را به تأخیر میاندازد.
مسیر توسعه سناریوی چهارم:
- ۲۰۲۵: به دلیل آموزش ناکافی، آگاهی مصرفکنندگان و نفوذ محصولات چرخشی در بازار محدود باقی میماند.
- ۲۰۲۸: موانع فناورانه و غلبه مدلهای کسبوکار خطی، مانع از طراحی محصولات برای قابلیت تعمیر، ارتقا، بازاستفاده و بازیافت میشود.
- ۲۰۲۸: گسترش استخراج منابع به مرزهای جدید – از قطب شمال تا اعماق دریا و فضا – هرگونه نگرانی فوری در مورد کمبود منابع را برای کسبوکارها کاهش میدهد.
- ۲۰۳۵: شرکتهای بسیاری به دلیل عدم هماهنگی بینصنعتی و دولتی، به رویههای «کسبوکار طبق معمول» خود ادامه میدهد.

این چهار سناریو نشان میدهند که آینده اقتصاد چرخشی از پیش تعیین شده نیست. مسیر آینده به شدت به تصمیماتی بستگی دارد که امروز توسط دولتها، شرکتها و شهروندان گرفته میشود. آیا جهان به سمت یک همکاری جهانی برای رشد پایدار حرکت خواهد کرد یا نابرابری و سبزشویی مانع پیشرفت واقعی خواهند شد؟ نظارت بر نشانهها و روندهای ذکر شده در هر سناریو، به ما کمک میکند تا بفهمیم به کدام یک از این آیندههای ممکن نزدیکتر میشویم.
منبع: futuresplatform

دیدگاهتان را بنویسید