در آینده پژوهی مدرن، یکی از چالشبرانگیزترین و در عین حال ضروریترین سناریوها، گذار به دوران گذار پسا-رشد (Post-Growth) است. شواهد علمی نشان میدهد که مدل اقتصادی مبتنی بر رشد بیپایان با شرایط سیارهای ناسازگار است و تداوم آن به فروپاشی اکولوژیکی منجر خواهد شد. در این راستا، پرسش بنیادین این نیست که «آیا» رشد متوقف میشود، بلکه این است که «چگونه» میتوانیم به یک وضعیت پایدار و شکوفا در غیاب رشد اقتصادی دست یابیم.
کسبوکارها به عنوان موتورهای اصلی اقتصاد فعلی، در قلب این گذار قرار دارند. اما آیا ساختار فعلی آنها با چنین آیندهای سازگار است؟ ادبیات موجود در این حوزه اغلب پراکنده است، اما با یک نگاه جامع و نهادی، میتوان پنج بعد کلیدی را شناسایی کرد که بازتعریف آنها برای همسویی با آینده پسا-رشد ضروری است. این ابعاد، نه به عنوان اجزای مجزا، بلکه به عنوان یک سیستم درهمتنیده عمل میکنند که «منطق نهادی» کسبوکار را شکل میدهند.
پنج بعد برای بازآفرینی کسبوکار در افق آینده
۱. رابطه با سود (Relationship-to-Profit): این بنیادیترین لایه است. در پارادایم فعلی، هدف غایی اغلب کسبوکارها «حداکثرسازی سود» برای سهامداران خصوصی است. اما در یک آینده نگاری پسا-رشد، این هدف باید به «تأمین نیازهای اجتماعی» تغییر یابد. مدلهای غیرانتفاعی تجاری (Not-for-Profit Business) که در آنها سود به جای توزیع خصوصی، صرف مأموریت اجتماعی میشود، به عنوان الگوی مطلوب برای این دوران مطرح میشوند.
۲. ساختار حقوقی (Incorporation Structure): ساختار حقوقی، ظرفی است که رابطه با سود در آن تعریف میشود. ساختارهایی مانند شرکتهای سهامی عام که فشار دائمی برای رشد و بازدهی سهام ایجاد میکنند، با محدودیتهای اکولوژیکی در تضاد هستند. در مقابل، ساختارهایی مانند تعاونیها یا شرکتهای عامالمنفعه که مالکیت را دموکراتیک میکنند، انعطافپذیری بیشتری برای پیگیری اهداف پایداری دارند. این تغییر ساختار شباهتهایی با مفهوم نوآوری اجتماعی دارد.
۳. حکمرانی (Governance): آینده پژوهی انتقادی نشان میدهد که سلسلهمراتبهای سنتی، اغلب مانع نوآوری اجتماعی هستند. در مدل پسا-رشد، حکمرانی باید به سمت مشارکت، دموکراسی اقتصادی و درگیر کردن ذینفعان متعدد از جمله کارمندان، مشتریان و جامعه محلی حرکت کند. تصمیمگیری جمعی، تابآوری سازمان را در برابر شوکهای آینده افزایش میدهد.
۴. استراتژی (Strategy): در سطح استراتژیک، گذار از «کارایی» به «کفایت» (Sufficiency) مطرح است. به جای تولید بیشتر و ارزانتر، تمرکز بر تولید محصولات بادوام، قابل تعمیر و چرخهای (Circular) است. استراتژیهای کسبوکار باید به گونهای بازطراحی شوند که ارزش را نه در مصرف بیشتر، بلکه در رفاه بیشتر تعریف کنند. این رویکرد همسو با اصول اقتصاد چرخشی است.
۵. اندازه و دامنه (Size and Scope): و در نهایت، مقیاس فعالیتها. در حالی که اقتصاد رشد-محور به دنبال مقیاس جهانی است، آینده پسا-رشد بر «محلیسازی» و «کوچکسازی» تأکید دارد. کسبوکارهای محلی که در بافت اجتماعی خود ریشه دارند، اغلب مسئولیتپذیری و پایداری بیشتری از خود نشان میدهند.
📖 مطالعه بیشتر: مدلهای نوین کسبوکار و پایداری
سلسلهمراتب تأثیر: چرا تغییر سطحی کافی نیست؟
نکته حیاتی در این تحلیل نهادی این است که این ابعاد دارای یک سلسلهمراتب تأثیر هستند. ابعاد زیرین یعنی رابطه با سود و ساختار حقوقی، به شدت ابعاد بالایی یعنی استراتژی و اندازه را محدود و هدایت میکنند. تا زمانی که DNA حقوقی و مالی یک شرکت بر اساس حداکثرسازی سود خصوصی تنظیم شده باشد، اتخاذ استراتژیهای پسا-رشد (مانند کاهش فروش داوطلبانه) دشوار و ناپایدار خواهد بود.
بنابراین، آینده پژوهی به ما میآموزد که برای ساختن آیندهای پایدار، نمیتوانیم تنها به تغییرات استراتژیک یا فناوریهای سبز تکیه کنیم. ما نیازمند یک «نوآوری نهادی» عمیق هستیم که هسته اصلی کسبوکارها را از ماشینهای تولید سود، به نهادهای تأمین رفاه اجتماعی تبدیل کند. این گذار، شرط لازم برای بقا و شکوفایی در جهان محدود فرداست.
منبع: Five key dimensions of post-growth business: Putting the pieces together

دیدگاهتان را بنویسید