اصلاح ژنتیکی، دو روی یک سکه

۱ اسفند ۱۳۹۴ | کافه فناوری, یادداشت های شخصی

جای هیچ شکی نیست که بالاخره روزی انسان‌ها اصلاح ژنتیکی خواهند شد. یک ابزار جدید به نام CRISPR به عنوان یک چاقوی مولکولی بسیار تیز که برای اصلاح ژنوم‌های حشرات و حیوانات استفاده می‌شود، به دانشمندان، امکان دستکاری دقیق و مقرون به صرفه‌ی ژن‌ها را می‌دهد. ما باید منتظر گذر زمان باشیم.

قبل از اینکه توانایی بشر در دست‌کاری ژن‌ها بتواند به بهتر شدن نسل‌های آینده و فرزندان ما بینجامد، بسیاری از بیماری‌های ارثی خطرناک از بین خواهد رفت. اما اگر بخواهیم عمیق تر بحث کنیم، استدلال‌های اصلی در مقابله با انقلاب اصلاح ژنتیکی انسان‌ها، این است که این پدیده پیامدهای فرهنگی و اخلاقی به دنبال خواهد داشت که بحث را از تلاش برای کاهش وقوع بیماری‌ها فراتر خواهد برد. اما در نهایت هیچ کدام از این دلایل اخلاقی در کنار دلایلی چون ناعادلانه بودن و ناایمن بودن اصلاح ژنتیکی انسان نمی‌توانند منجر به توقف این پدیده شوند.

ایمنی، عامل مهمی است، اما احتمال این که تعیین‌کننده باشد وجود ندارد. فناوری‌های اصلاح ژن، در نگاه اول درست به نظر می‌رسند. تست‌ها و آزمایش‌های حیوانی با جنین انسان، ظروف آزمایشگاهی را ترک نخواهند کرد و این یعنی تلاش برای اثبات این که ریسک اندکی در کاربرد آن‌ها وجود دارد. به طور مشابه، عدالت، دارای اعتباری مانند یک موضوع معنوی است که هرگز مانع اتخاذ فناوری نشده است. مزایای CRISPR به احتمال زیاد در درجه‌ی اول از طریق شرکت‌های خصوصی و جویای سود، قابل دسترس خواهد شد که این مسئله یعنی ارائه‌ی دسترسی بسیار بهتر برای افراد غنی نسبت به افراد فقیر. اما این حقیقت نیز به احتمال زیاد منجر به ایجاد موانع جدی بر سر راه اصلاح ژنتیک انسانی نخواهد شد.

اصلاح ژنتیک انسانی

آینده پژوهی ژنتیک

جهان مملو از نابرابری‌ها است. افراد غنی، کودکان خود را به مدارس نخبگان می‌فرستند در حالی‌که افراد فقیر امیدوارند ساختمانی که کودکانشان در آن درس می‌خوانند در حین برگزاری کلاس بر سر آنها آوار نشود یا آتش نگیرد و حتی اگر شرایط یکسانی برای مدرسه ایجاد شود باز ثروتمندان یک قدم جلوتر می‌گذارند و به صورت گسترده به استفاده از معلمان خصوصی درجه یک در آموزش کودکانشان می‌پردازند. همین فرایند در پدیده اصلاح ژنتیکی مصداق پیدا خواهد کرد.

بحث دیگری که به مراتب نگران کننده‌تر است، بحث به­‌نژادی (Eugenics) است. همان فناوری که می‌تواند برای حذف بیماری‌های وراثتی توسعه یابد، بدون شک می‌تواند در ساخت کودکان از لحاظ ژنتیکی پیشرفته، استفاده شود. جهان از بیماری‌های وراثتی که واقعاً موجب فلاکت شده‌اند به ستوه آمده است: کم‌خونی، هموفیلی، دیابت نوع ۱، فیبروز کیستیک، بیماری‌های میتوکندری، بیماری کلیه‌ی پلی‌کیستیک، بیماری تای ساکس، موکوپلی ساکاریدها، برخی از شکل‌های سرطان سینه، پروستات، روده‌ی بزرگ و … احمقانه است که فکر کنیم برای حذف آن‌ها از مهندسی ژنتیک استفاده نخواهد شد.

اصلاح ژنتیک در آینده

فشار از سوی والدینی که به دنبال جلوگیری از درد کشیدن فرزندان و نوه‌های خود هستند بدون شک، این احتمال را که سایر والدین معمولاً ثروتمند از همان فناوری‌ها برای بهبود توانایی‌های کودکان خود و ساختن ابربچه‌ها (superkids) استفاده کنند، افزایش خواهد داد. هیچ دلیلی برای اتلاف زمان بر روی این بحث که آیا انسان‌ها باید از نظر ژنتیکی مهندسی شوند یا نه وجود ندارد.

از مناظر مختلف اخلاقی، وجدانی، قانونی و … می‌توان هزاران دلیل را برشمرد که از آنجا که اصلاح ژنتیکی می‌تواند در جلوگیری و درمان بسیاری از بیماری‌های وراثتی مفید باشد، پس بایسته است. لذا به جای برپا کردن علم مخالفت با پدیده اصلاح ژنتیکی بهتر است به دنبال مخالفت با برخی جوانب این پدیده مانند به‌نژادی باشیم و به جای بحث درباره‌ی این‌که آیا CRISPR  باید در انسان‌ها استفاده شود یا نه، باید بر روی تعیین کسانی کار کنیم که تصمیم می‌گیرند چه زمانی برای گسترش این پدیده، به قدر کافی ایمنی در نظر گرفته شده است، چه مشاوره‌ای باید برای والدینی که استفاده از آن را در نظر می‌گیرند فراهم شود و دسترسی برای افراد فقیر چگونه باید گسترده شود.

هر چه ما زمان بیشتری را صرف بحث درباره‌ی این کنیم که آیا فناوری را اتخاذ کنیم (که بدون شک اتخاذ خواهد شد)، کمتر مجبور به در نظر گرفتن مسائل مرتبط‌‌تر خواهیم شد. برای مثال، ما نیاز به دانستن این داریم که چگونه به وعده‌ی داشتن کودکان بلندتر، باهوش‌تر، سالم‌تر، بانمک‌تر، و دوست‌داشتنی‌تر پاسخ دهیم قبل از این‌که فراهم کنندگان تجاری، شروع به راه انداختن مبارزات بازاریابی خود کنند.

۰ دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *