فحش در زمین فوتبال؛ آینده‌ای ایده‌آل در روابط ایران و عربستان

۳ آذر ۱۳۹۴ | یادداشت های شخصی

هیچ کس حاضر نیست اولین نفری باشد که تفنگش را از روی شقیقه دشمن بر می‌دارد آن هم در حالی که یک تفنگ پر و آماده شلیک روی شقیقه‌اش نگه داشته شده. تمام آن انبارهای تسلیحاتی که دو طرف هر ساله میلیاردها دلار درآمدهای نفتی‌شان را صرف پر کردن و به روز کردن آن‌ها می‌کنند، می‌تواند صرف بهبود وضعیت جامعه‌هایشان شود، در حالی که همه این منابع بی بازگشت صرف چیزی می‌شود که نام آن را “قدرت بازدارندگی” گذاشته‌اند. دو طرف، طرف مقابل را به پیش‌دستی در ایجاد نا آرامی متهم و هم‌چنین توان مقابله به مثل را گوشزد می‌کنند.

قدرت بازدارندگی

آن چیزی که احتمال آن بسیار بالا است آن است که کشوری که میلیاردها دلار را صرف بیشتر کردن قدرت بازدارندگی خود می‌کند، نمی‌تواند الی الابد این کار را ادامه دهد و نهایتا در یک موقعیت و بالاخره مجبور به چکاندن ماشه می‌شود. بازی ایران و عربستان، بازی مجسمه‌هاست. مثل دو گربه ثانیه­‌هایی قبل از به اوج رسیدن خشونت، که بدون هیچ حرکتی به یکدیگر زل می‌زنند. در حال حاضر هر دو کشور در جای خود ثابت ایستاده‌اند و نظاره‌گر هستند تا به محض آماده دیدن صحنه، بر صورت رقیب چنگ بیندازند. جنگ نیابتی در سوریه و یمن البته چیزی فراتر از ضربه زدن است. اما آن‌چه کینه‌های کهنه را علنی می‌کند، نه یک جنگ نیابتی در جایی دیگر، بلکه یک رو دررویی آشکارا است.

آینده روابط ایران و عربستان

در مسابقه طناب‌کشی بین ایران و عربستان، اگر یکی از این دو طرف سست شود و طناب را رها کند این به منزله شکست او خواهد بود. اما در سر دیگر طناب و برای کشور به ظاهر پیروز، این پیروزی با از دست دادن تعادل، آشفتگی و بی نظمی در هم می‌آمیزد. این مسئله برای هر دو کشور که با مسائل عدیده‌ای روبرو هستند، می‌تواند به همان اندازه شکست طرف مقابل دردآور باشد. علاوه بر این‌که لاشخورهای منطقه چشم به این میدان جنگ و قربانی­ان آن دارند.

آینده ایران و عربستان

در این‌جا این سؤال پیش می‌آید که چرا باید هزینه‌های یادگیری آنقدر زیاد باشد؟ آیا امکان توقف این رویارویی و برعکس کردن روند رو به تیرگی رابطه بین ایران و عربستان به سمت تفاهم وجود دارد؟ آیا باید بعد از زد و خوردی خسارت بار، میز مذاکره را انتخاب کرد؟

جایگاه کشور عربستان در ایران و بالعکس

برای جواب به این سؤالات باید به بررسی جایگاه کشور عربستان در ایران و بالعکس پرداخت. این جایگاه از دو منظر قابل تأمل است. برای آشنایی با منظر اول بهتر است به سایت‌های خبری–تحلیلی سری بزنید و هر جا خبری از عربستان خواندید، نظرات عامه مردم را مورد توجه قرار دهید. به جرأت می‌توان گفت جز در مواردی بسیار معدود، همه نظرات بوی خصومت می‌دهد. یک عربستان‌ستیزی ژنتیکی در ایرانیان وجود دارد و البته یک ایران‌ستیزی ژنتیکی در طرف مقابل.

بسیاری از ما حتی دلیل دشمنی با اعراب را به درستی نمی‌دانیم و انتقام همه چیز از جنگ قادسیه تا خون امام حسین (ع) را یک‌جا می‌خواهیم از این کشور بگیریم. در حالی که هیچ‌گاه با یک عرب مراوده‌ای نداشتیم، آنها را متهم می‌کنیم و درست در جایی که به هیچ کدام از اخبار صدا و سیما اعتماد نداریم، در این یک مورد بی چون و چرا پذیرا هستیم. بخشودن و فراموش کردن جزئی از رابطه بین ایران و عربستان نیست. در حالی که مردم ایران به راحتی از آنچه روس و انگلیس بر سرشان آورده‌اند، می‌گذرند و در روابط کنونی دم از منابع ملی و شرایط روز می‌زنند، در رابطه با عربستان چه وزنه ایرانی بودن و چه وزنه شیعه بودن، هیچ جایی برای بخشش و در نظر گرفتن شرایط روز نمی‌گذارد.

این تخم ستیزه‌گری هر چند در عامه مردمان دو طرف وجود دارد، اما پرورش و باروری آن از جای دیگری آب می‌خورد. جورج فریدمن در کتاب جهان در صد سال آینده، به صراحت یکی از اهداف آمریکا در خاورمیانه را ایجاد جو جنگ، دشمنی و کینه توزی بیان می‌کند و بی بی سی فارسی یک صفحه ویژه مربوط به روابط ایران و عربستان دارد. با همه این تفاسیر هیچ‌چیز مثل رویارویی ایران و عربستان باورپذیر نیست. و هیچ کس با روشن کردن تلویزیون و شنیدن خبر حمله یکی از این دو طرف به سرزمین و منافع طرف مقابل، متعجب نخواهد شد. کشورهای جهان جمع شده‌اند، برخی شرط بندی کرده و پول‌ها را جمع کرده‌اند، برخی طناب‌های اطراف رینگ را بسته‌اند و برخی خود را برای بعد از نبرد آماده می‌کنند، حالا همه منتظر ورود دو رقیب هستند.

منظر دوم، منظر نخبگان جامعه

آینده روابط ایران و عربستاناما منظر دوم، منظر نخبگان جامعه است، سیاست‌مداران در این میان جایگاهی ویژه دارند. راهبردهای کلان هر کشور به گونه‌ای در نهاد و طبیعتش سرشته و پنهان است که سیاست‌مداران و ژنرال‌ها اغلب از آن آگاه نیستند. اما منطق و طرز تفکرشان آنچنان متأثر از آن است که باید گفت استراتژی کلان حقیقتی نهفته در ضمیر ناخودآگاه آنان است. آنها خوب می‌دانند که دشمنی‌ها هیچ‌گاه از بین نمی‌روند تا روزی که انسان‌ها محکوم به حفظ قلمرو خود هستند، نزاع و درگیری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. دوران کمون اولیه گذشته است و از آن فراوانی نعمت بی‌جور رقابت، خبری نیست. لیکن سطوح نزاع می‌تواند کنترل شود و به فراخور زمان –اگر سیاست‌مداران موجوداتی زمان‌آگاه باشند– نزاع به همکاری‌های برد- برد تبدیل شود.

یک مثال ملموس در این زمینه روابط بین آمریکا و شوروی و نحوه کنترل بحران کوبا در سال ۱۹۶۲ است. بحرانی که می‌رفت تا جهان را وارد یک کارزار اتمی تمام عیار کند.

برای مدیریت این گونه بحران‌ها، تبدیل بازی به یک بازی برد- برد یا یک بازی بودن بازنده و یا حتی یک بازی با بازنده‌های کم‌تر صدمه دیده، آینده پژوهی می‌تواند نقش قابل ملاحظه ای ایفا کند. یک اتفاق معمول در مطالعات و پژوهش‌های معطوف به آینده که ما به دلیل ایجاد هم‌زبانی، تمامی آن‌ها را تحت نام کلی «آینده پژوهی» نام‌گذاری می‌کنیم، اندیشه، مطالعه و برنامه‌ریزی پیرامون آینده‌هایی است که با توجه به شرایط کنونی، احتمال وقوع آنها نادر و گاه غیرممکن به نظر می‌رسد، اما در صورت وقوع می‌توانند همه چیز را تحت تأثیر قرار دهند.

آینده ایران و عربستانعلاوه بر آن برخی از این احتمالات ضعیف آن قدر پر جاذبه هستند که برخی از آینده‌پژوهان را بر آن می‌دارد تا با توسل به ابزار و رویکردهایی مانند پیش‌گویی کامبخش به تحقق این آینده‌ها کمک کرده، احتمال وقوع آن‌ها را افزایش و روند وقوع آن‌ها را تسریع کنند. برای مثال در شرایط کنونی حاکم بر خاورمیانه، حرف از اتحاد و همکاری بین ایران و عربستان، یک جوک خنده دار است، مخصوصاً آن‌که برخی تضادها نه مربوط به حکومت‌ها، بلکه ریشه در بینش و برداشت ملت‌های این دو کشور دارد.

اما اگر به گذشته نگاه کنیم، روابط بین ملت‌ها و دولت‌ها، پر است از این جک‌های خنده دار. رابطه‌ای تقریبا خوب بین آمریکا و مکزیک حتی پس از جنگ میان این دو کشور که منجر به جدایی سرزمین‌هایی از مکزیک شد، رابطه بین کشورهای اروپایی بعد از دو جنگ جهانی که تا تشکیل اتحادیه ای بدون مرز با پول مشترک پیش رفت، روابط گرم بین ایران و عراق بعد از سرنگونی صدام حسین که اتفاقا آن‌ها هم عرب هستند و ۸ سال مستقیم رو در روی ما جنگیده‌اند، نمونه‌هایی از این جک‌های خنده‌دار هستند.

با فکر نکردن به برخی آینده‌ها، احتمال وقوع آن‌ها از بین نمی‌رود. بهتر است سیاست‌ مداران و مخصوصا نظامیان هر دو کشور کلمات بعدی را متأملانه‌تر بیان کنند. شروع جنگ در هر سطحی، در منطقه پر آشوب خاورمیانه مثل دست و پا زدن در باتلاق است. سقوط نهایی یکی از دو طرف این رجزخوانی‌ها وقتی است که از نظر سرزمینی یکی از دو طرف به اشغال کامل طرف مقابل در آید. این موضوعی است که حتی در باورپذیرترین آینده‌ها هم نمی‌توان سراغی از آن گرفت. پس عاقلانه‌تر آن است که دو کشور دست را از روی ماشه‌ها بردارند، چند قدم از یک‌دیگر فاصله بگیرند و رقابت دیرینه خود را نه در رجزخوانی‌های پر هزینه نظامی، بلکه در بهبود معیشت و آموزش مردم خود تجربه کنند. برای هر دو کشور بهتر است که در زمین‌های فوتبال به یکدیگر فحش بدهند تا میدان جنگ.

۰ دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *