ترمی که گذشت برای من یک فرصت بود تا به عنوان یک آینده پژوه در یک کلاس بیست و اندی نفره، مدیریت تحول را تدریس کنم. به جد باید بگویم که برای خودم شیرین و آموزنده بود. مخصوصاً بدین خاطر که حس کردم که این درس قرابتهای زیادی با مفاهیم مطروحه در آینده پژوهی دارد و آینده پژوهان قطعاً میتوانند این درس را از جنبههای تازهای رشد دهند.
مدیریت تحول یک درس، یک گرایش، یک دوره تحصیلی یا هر چیزی شبیه به اینها، در مورد یک چیز است؛ تغییر. کتابها و اساتید مختلف بنابر علایق خود، بر روی جنبه خاصی از این تغییر متمرکز میشود. گاهی تغییر در سطح فردی مورد امعان نظر است و مدیریت تغییر میکوشد تا کارکنان یک سازمان را در جهتی خاص متحول کند، گاهی تغییر را میخواهند بر بخشی از یک سازمان اعمال کنند، گاهی تغییر در برنامهها مدنظر است و گاهی کلیت یک سازمان باید دستخوش تغییرات شود.
وقتی این سؤال را از یک آینده پژوه میپرسیم که آینده پژوهی چه نقشی در مدیریت و سازمان دارد، یک پاسخ همیشه آن است که آینده نگاری استراتژیک یا آینده نگاری سازمانی مشخص کننده جایگاه آینده پژوهی در سطح سازمان است، اما من میخواهم دریچه جدیدی را بر روی این مسئله باز کنم. مدیریت تحول می تواند پر از فرصتهایی باشد که آینده پژوهی خودش را در مدیریت ثابت کند. چرخههای بلند تغییر و کلان روندها، نوآوری، سناریو و مابقی روشها، آینده فناوری و تاثیرات آن روی مدیریت و دهها کلمه کلیدی دیگر که بین این دو حوزه مشترکند و نگاه ویژه هر کدام میتواند به رشد حوزه دیگر کمک قابل توجهی بکند.
و البته پر واضح است که نگاه کلان و میان رشتهای در آینده پژوهی، به مباحث تغییر نیز نگاهی وسیعتر دارد. شاید آینده پژوهی حتی خود مباحث مدیریت تحول را نیز تغییر دهد.

مدیریت تحول با طعم آینده پژوهی؛ لذت تغییر پیش دستانه
آینده پژوهانی که به مباحث مدیریت علاقهمند هستند و دوست دارند تا از آینده پژوهی در سازمان کمک بگیرند، بدانیم که همه آینده پژوهی روش نیست و اصرار نداشته باشیم تا روشها را بدون داشتن درک درست در هر جایی به کار ببریم. مدیریت تحول، تشنه روح آینده پژوهی است. اینجا همان جایی است که آینده و مطالعات آینده تحت لوای آینده پژوهی میتواند به بالندگی سازمانهای ما کمک کند.
دعوت میکنم از همه آینده پژوهان تا در مدیریت تحول ورود پیدا کنند…

دیدگاهتان را بنویسید