کلان روندهای تاریخی یا به عبارت دیگر فراتاریخها از طریق رسم الگوهای تاریخ به پندارهای تخیلآمیز آینده پژوهان ساختار میدهند. آنها با نشان دادن اهمیت تاریخ، کشش تصویر آینده را متعادل میکنند. تصاویر آینده فعالیتهای کنونی ما را به سمت آینده میکشند در حالی که وقایع گذشته، آنها را به جلو هل میدهند. در حقیقت کلان روندهای تاریخی میتوانند تصاویر آینده را تعدیل کنند. با این حال کلان روندهای تاریخی همچون آینده پژوهی در جستجوی دگرگون ساختن گذشته، حال و آینده و نه صرفاً بازتاب دادن فضای اجتماعی و گذر زمان هستند.
کلان روندهای تاریخی مطالعه پیشینه نظامهای اجتماعی در مسیرهای مجزا در زمان و مکان، برای بررسی الگوها و حتی قوانینی برای تغییر اجتماعیاند. بدینسان کلان روندهای تاریخی حائز هر دو جنبه nomothetic و diachronic اند.
مفهوم nomothetic را باید تقریباً به وضع قانون ترجمه کنیم. قانونسازی برگرفته از nomos یونانی است. بنابراین یعنی رویکردی که وقتی به چیزها نگاه میکند دنبال قانونسازی است. یعنی تأکید بر چیزی که تکرار میشود تأکید بر چیزی که عام و تکرار پذیر است. بنابراین ما میتوانیم از آن، یک قانون استخراج کنیم و بگوییم که ما همیشه با چنین «نوموس» یا قانونی روبرو هستیم. این رویکردی است که عمدتاً در جامعهشناسی وجود دارد. جامعهشناسی در پژوهش خودش به دنبال چیست؟ دنبال این است که گرایشهای «نوموتتیک» یا گرایشهای در واقع قابل تعمیم را پیدا کند. جامعهشناسی به دنبال تعمیمپذیری است. چه چیزی را میتوان گفت که قابل تعمیم است؟ کدام متغیرها قابلیت تعمیم دارند؟ در اینجا استثناها چندان مهم نیستند.
و diachronic تحولات زبانى یک ملت در ادوار مختلف تاریخ است به معنی چیزهایی که در زمان و با زمان تغییر میکنند.
آینده پژوهی و کلان روندهای تاریخی
نگارندگان کلان روندهای تاریخی یا به عبارتی فراتاریخ نگاران در مقایسه با مورخان معمولی مانند انیشتین در مقایسه با فیزیکدانانِ عادی هستند: در جستجوی تمامیت زمان و مکان، اجتماعی یا مادی.
نگارندگان کلان روندهای تاریخی از دادههای پر تفصیل مورخان برای نظریههای کلان (grand theory) خود درباره تغییرات تمدنی، اجتماعی و فردی استفاده میکنند. فراتاریخ نگاران و کلان روندهای تاریخی آنان حرفهای بسیاری برای آینده پژوهی دارند. آینده پژوهی در حالیکه در جدا کردن بشر از زمان حال قدرتمند است، لیکن اغلب در چارچوببندی پارامترهای امکانپذیر آینده ضعیف است. کلان روندهای تاریخی از طریق رسم ساختارهای تاریخ از علتها و مکانیزمهای تغییرات تاریخی؛ بررسی آنچه تغییر کرده و آنچه ثابت باقی مانده؛ تجزیه و تحلیل عناصر تاریخ و معرفی مراحل تاریخ، ساختاری برای پیشبینی آینده و کسب بینش نسبت به آن فراهم میسازد.
نوشته مرتبط: نقش تاریخ در آینده پژوهی
با دانستن آنچه از نظر تاریخی میتواند تغییر کند یا خیر، سناریوهای آینده میتوانند قابل فهمتر باشند. با کاوش در بازهای از واحدها یا گروهها، میتوانیم از حصار تنگ ملتها به عنوان تنها واحد برای آینده خارج شویم. سرانجام با درک مراحل تاریخ، میتوانیم به درک بهتری از مراحل آینده دست یابیم. کلان روندهای تاریخی با نشان دادن اهمیت گذشته، تصویر آینده را تعدیل میکنند.
کتابی برای خواندن تاریخ در آینده پژوهی
کلان روندها با به دست دادن معیاری برای تمایز گذاشتن میان آشفتگی صرف و تحولات تاریخی اصیل و پرمایه، بسیاری از ادعاهای تغییر پارادایم را رد میکنند و در حالیکه به ما بینشی درباره شرایط بشر میدهند، همچنین قصد دارند که گذشته، حال و آینده را تشریح نموده و تا حد مشخصی حرکت واحدها را در طول زمان پیش بینی کنند. سهیل عنایت الله از جمله آینده پژوهان مطرحی است که مباحث مربوط به کلان روندهای تاریخی و تاثیر آن بر آینده پژوهی را مورد مطالعه قرار داده است. او را بیشتر با روش تحلیل لایه ای علّی (CLA)، (تحلیل لایه لایهای علتها هم گفته می شود)، میشناسند.
نوشته مرتبط: تحلیل لایه لایهای علتها
کلان تاریخ ها و کلان تاریخ نگاران
اما همچنین عنایت الله با همکاری یوهان گالتونگ (Johan Galtung)، کتابی را تحت عنوان «کلان تاریخها و کلان تاریخ نگاران» تألیف نمودند که ضمن بسط تئوریک مباحث این حوزه، به معرفی آرا و نظرات بزرگترین کلان تاریخ نگاران پرداختهاند. این مطالعات در زمینه کلان روندهای تاریخی بایستی مد نظر آینده پژوهان در ایران قرار گیرد.
۰ دیدگاه