داستان آینده پژوهی (روایت چهارم)

۸ دی ۱۴۰۲ | مبانی آینده پژوهی

آینده پژوهی و آینده نگاری در قرن ۲۱

پس از آغاز پروژه‌ی هزاره، اسلاتر (۲۰۰۲a) پیشنهاد کرد که موضوع استراتژیک بعدی در حوزه آینده پژوهی می‌تواند پی ریزی بنای نوعی تمدن جدید باشد. هاینز (۲۰۰۲) با استفاده از تجارب عملی، در مورد پیشروی فراتر از ماهیت چرخه‌ای پرس و جو در آینده‌ها و ادغام بهتر آینده پژوهی در زمینه‌های سازمانی بحث کرد، عمدتاً به این دلیل که آینده پژوهی قبلاً شایستگی خود را در عمل نشان داده بود. به گفته ماسینی (۲۰۰۲)، چشم اندازهای جدیدی باید برای عملکرد و ارائه‌ی آموزشی آینده پژوهی ایجاد شود تا جهت‌گیری نسل‌های آینده را تقویت کند. عنایت الله (۲۰۰۲) استدلال کرد که آینده پژوهی باید به سمت یادگیری اقدام پیش‌نگرانه، رویکردهای پیچیده، روایت‌های بلندمدت و آینده‌های اخلاقی حرکت کند. در حالی که کورنیش (۲۰۰۴) آینده‌های جهانی را بر اساس  ابرروندها بررسی کرد.

مطالعه بیشتر: انواع آینده پژوهی از نگاه سهیل عنایت الله

پیتر بی‌شاپ و آموزش آینده

Peter C. BISHOP

هاینز و بیشاپ (۲۰۰۶) یک کتاب راهنما منتشر کردند که در آن تجربیات چندین تن از عوامل را به منظور تکمیل مؤثر پروژه‌های آینده نگاری استراتژیک تشریح کردند. امیدها و ترس‌ها در آینده اندیشی معاصر، همراه با افرادی که بیشترین مشارکت را در آینده پژوهی دارند، توسط لومباردو (Lombardo, 2006) خلاصه شد. خطاهای روش‌شناختی معمولی که در آینده‌اندیشی با آن مواجه می‌شویم توسط واینر و براون (۲۰۰۶) به طور عمیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین رویکرد «قوی سیاه» به طور قانع‌کننده‌ای نشان داد که چرا عوامل و نظریه پردازان به اندازه کافی درباره آینده‌ای که به آن اعتقاد دارند، نمی‌دانند (طالب ۲۰۰۷).

مطالعه بیشتر: تفکر درباره آینده؛ رهنمودهایی برای آینده نگاری راهبردی

Dr. Hideg Éva

Dr. Hideg Éva

در دهه ۲۰۱۰ میلادی، پیچیدگی علم به طور گسترده‌ای به عنوان یک عنصر اساسی در آینده پژوهی به منظور حمایت از درمان مشکلات اجتماعی پیچیده در قرن بیست و یکم در نظر گرفته شد (Derbyshire, 2016). به منظور مدیریت چالش‌های ناشی از مفهوم پیچیدگی و اجرای مطالعات آینده در شرایط پیچیده، رویکردهای پویش افق و علائم ضعیف تغییر گسترده شد. هیدگ (Hideg, 2015) یک ارزیابی تاریخی از جریان اصلی بین‌المللی آینده‌ها را از سیر تکامل آن از پیش‌بینی در آینده پژوهی تکاملی و انتقادی تا کاربرد آینده‌ نگاری برای آینده‌های یکپارچه ارائه کرد.

مطالعه بیشتر: علائم ضعیف تغییر؛ سیگنال‌های دوست‌داشتنی آینده‌پژوهان

آینده پژوهی در آغاز دهه ۲۰۱۰ میلادی نیز به شدت تحت تأثیر بحران مالی-اقتصادی جهانی در سال های ۲۰۰۷-۲۰۰۹ میلادی قرار گرفت. اسلاتر (۲۰۱۰) به حفاظت از آینده تأکید کرد و یک بحران جهانی طولانی مدت را پیش‌بینی کرد، مگر اینکه گام‌های مهم تاریخی برداشته شود. در همین راستا، در نتیجه‌ی همه‌گیری کووید-۱۹، تعداد زیادی مطالعه در مورد جوامع پس از کووید-۱۹ منتشر شده است (McAuley and Nesbitt-Larking, 2022).

دهه ۲۰۱۰ میلادی عمدتاً تحت تسلط اجرای پروژه‌های آینده نگاری عملی متعدد و متنوع بود. در نتیجه، آینده پژوهی کسب و کار محور شد و جنبه‌هایی مانند آینده‌ی بشریت، علایق اجتماعی، ارزش‌های متقابل و نسل‌های آینده تمرکز کمتری به خود جلب کردند (سون ۲۰۱۵). کاربرد عملی آینده نگاری همچنین به طور فزاینده‌ای آینده پژوهی را به یک ابزار مدیریت استراتژیک تبدیل کرده است. آینده‌های امکان‌پذیر اغلب با تمرکز بر سود اقتصادی و اهداف مدیریتی ارزیابی می‌شوند. دیتور (۲۰۰۹) یک رویکرد سیستماتیک برای کاوش در آینده‌های جامعه‌محور ارائه کرد که به موجب آن جوامع یا سازمان‌ها ممکن است برای حرکت به سمت آینده‌های ترجیحی برنامه‌ریزی کنند. علاوه بر این، از حدود سال ۲۰۰۰ میلادی، برخی از آینده پژوهان بر زمینه‌های نسبتاً مشخص و به راحتی قابل مدیریت تمرکز کرده‌اند، که تصویری از تکه تکه شدن این رشته را تأیید می کند (کوسا ۲۰۱۱).

James Dator

James Dator

تعدد مقالات در آینده پژوهی بین سال‌های ۱۹۶۸ و ۲۰۱۷ میلادی از طریق مرور ادبیات کتاب سنجی توسط فرگنانی (۲۰۱۹) مورد ارزیابی قرار گرفت. یک متاآنالیز مقالات در ده مجله‌ی منتخب با بالاترین رتبه، شناسایی گرایش‌های پژوهشی (خوشه‌ها) را امکان‌پذیر کرد. اینها شامل آینده‌نگری شرکتی، گذشته و آینده، انسانیت در آستانه‌ی گذار، آینده‌ی محیط‌زیست، پسا عادی بودن و پیچیدگی و روندهای فناورانه بود. سپس موضوعات پژوهشی مرتبط درون خوشه‌ها به منظور تعیین شکاف‌های پژوهشی به تصویر کشیده شد. بر اساس نتایج، جهت‌گیری‌های پژوهشی آینده برای این رشته پیشنهاد شد. از آنجایی که آینده‌نگاری شرکتی دارای آمار استنادی مطلوبی است، پیشنهاد شد که آینده‌نگاری شرکتی با سایر زمینه‌های تحقیقاتی ادغام شود. همچنین استفاده از سناریوها، نقشه راه فناوری و روش های دلفی خارج از سازمان پیشنهاد شد.

در پایان این بررسی توسعه تاریخی، سؤالاتی در مورد جهت‌گیری‌هایی که آینده پژوهی باید در دوره‌ی پیش رو دنبال کنند، مطرح می‌شود. از آنجایی که آینده پژوهی به روش چند رشته‌ای (multi-threaded manner) پایه‌گذاری و تکمیل شد، بسیاری از نویسندگان متقاعد شده‌اند که این رشته در آینده از نظر چندین زمینه‌ی تحقیق، توسعه خواهد یافت. انتظار می‌رود که نوشتارهای آینده پژوهی در حجم بالاتری نسبت به حال حاضر و در طیف بسیار متنوعی از رسانه‌های انتشاراتی منتشر شوند که برخی از آن‌ها در حال حاضر وجود ندارند.

Danilo Brozović

Danilo Brozović

یکی از شناخته‌شده‌ترین نتایج نظری و روش شناختی آینده پژوهی، ایجاد پارادایم آینده‌ی انتگرال است (هیدگ، ۲۰۱۳). آینده‌ی انتگرال رویکردی است که نظریه‌ی انتگرال ویلبر (Wilber) را با آینده‌ها تطبیق داد. یک مفهوم کلیدی زیربنای نظریه‌ی انتگرال این است که در هنگام بررسی یک موضوع تا حد امکان دیدگاه‌ها، سبک‌ها و روش‌شناسی‌های مختلف را شامل شود (کالینز و هاینز ۲۰۱۰). به گفته جاکونن (Jakonen, 2021)، آینده‌های انتگرال باید به بخشی ضروری از تحقیقات آینده نگاری و کاربردهای عملی تبدیل شوند.

از آنجایی که تغییرات اقلیمی ممکن است منجر به فروپاشی تمدن بشری شود، تحقیق در مورد فروپاشی‌های اجتماعی به یک مفهوم متمرکز در آینده پژوهی تبدیل شده است (Brozovi´c, 2023). انتظار می‌رود این روند در آینده توجه بیشتری را به خود جلب کند.

در چارچوب مطالعات گذار به پایداری، وهاکاریا و همکاران (Vähäkaria et al., 2020) ترکیب دیدگاه چند سطحی در مورد گذارهای اجتماعی-فناورانه با آینده پژوهی را توصیه کرد. چنین رویکرد ترکیبی در حال حاضر کمتر ارائه شده است، با این حال تغییرات اقلیمی و گذار به سمت پایداری در حال حاضر زمینه‌های تحقیقاتی بسیار محبوب و تاثیرگذاری نه تنها در آینده ‌پژوهی بلکه در حوزه‌ی وسیع‌تر علوم اجتماعی است. بنابراین، انتظار می‌رود در آینده اولویت بیشتری به چنین فعالیت‌های تحقیقاتی داده شود.

با این حال، با توجه به اوورلند (Øverland, 2023)، آینده پژوهان باید از هژمونی سیاست‌های اقلیمی و زیست‌محیطی به عنوان روندهای تحقیقاتی موکد فعلی اجتناب کنند. به این ترتیب، آینده پژوهی به یک چارچوب مفهومی جدید، از جمله نفی و پسوندها و پیشوندها نیاز دارد تا زمینه های تحقیقاتی را در پنجاه سال آینده شکل دهد.

Noora Vähäkari

Noora Vähäkari

تحقیقات اخیر در زمینه‌ی آینده‌ی انرژی طیف متنوعی از چالش‌ها و تضادها را شناسایی کرده است. همانطور که کروگر و همکاران (Krügeret et al., 2022)، نشان می‌‌دهند انتقال انرژی را می‌توان به عنوان یک دگرگونی تمدنی در نظر گرفت که می‌تواند منبع درگیری‌های اجتماعی مختلف باشد. در نتیجه، پیش‌بینی می‌شود که آینده‌های انرژی در دوره پیش رو به یک زمینه تحقیقاتی محبوب تبدیل شود.

در سال‌های اخیر، پایگاه دانش آینده پژوهی به تدریج در توسعه‌ی سازمانی و شیوه‌های تدوین استراتژی شرکت‌های کوچک و متوسط ادغام شده است تا فعالیت‌های آینده‌ساز کارآفرینان رسمی شود (Thompson and Byrne, 2022). به منظور حمایت از نوآوری کارآفرینانه، انتظار می‌رود این فعالیت در آینده تشدید شود، زیرا آینده‌ نگاری کارآفرینانه می‌تواند اکتشافات بهتر فرصت‌های کسب‌ و کار را تقویت کند (Hajizadeh and Valliere, 2022).

زندگی در قرن بیست و یکم به طور فزاینده‌ای تحت تأثیر هوش مصنوعی (AI)، یادگیری ماشین (ML)، کلان داده و رباتیک است (گراسی ۲۰۲۲). بنابراین، آینده فناوری هوش مصنوعی و ساخت آینده های مرتبط، تأثیری اساسی بر جهان دارد. به گفته دیتور (۲۰۲۰)، هوش مصنوعی در آینده پژوهی جایگاهی بی چون و چرا دارد، زیرا می‌تواند این رشته را توسعه دهد و پایگاه دانش خود را در جهت‌هایی که در حال حاضر هیچ سابقه‌ی تاریخی برای آن وجود ندارد، عمیق‌تر کند. با این حال، دقت به این نکته ضروری است که حتی اگر تکنیک‌های هوش مصنوعی فعلی در پیش‌بینی‌های کوتاه‌مدت موفق باشند، اغلب می‌توانند منجر به نتایج گمراه‌کننده در رابطه با افق بلندمدت شوند. بنابراین، آینده پژوهان و محققان هوش مصنوعی به احتمال زیاد با مسائل اساسی روبرو خواهند شد که باید در آینده با هم حل شوند و نگرانی‌های اخلاقی را کاهش دهند (Díaz-Domínguez, 2020).

علاوه بر این، ساریتاس و همکاران (Saritas et al., 2022) معتقدند که دامنه‌ی آینده نگاری در آینده بیشتر خواهد شد. نسل جدیدی از آینده ‌نگاری در دهه ۲۰۳۰ می‌تواند از آینده ‌نگاری سیستمی، آینده‌ نگاری کاربردی و آینده‌نگاری پیوسته استخراج شود.

نتیجه‌گیری

بر اساس آنچه روایت شد می‌توان استنباط کرد که در نتیجه‌ی تاریخ توسعه تقریباً یک قرنی، آینده پژوهی علمی در رشته‌ها و مسیرهای توسعه متعددی به وجود آمده است. جنبه‌های فلسفه علم، جامعه‌شناسی، علوم سیاست‌گذاری، پیش‌بینی فناوری، پیش‌بینی‌های اقتصادی، تدوین استراتژی نظامی و امنیت ملی، سیستم‌های برنامه‌ریزی ملی، تجزیه و تحلیل سیستم و پایداری زیست‌محیطی، همگی سهمی در ایجاد این رشته نشان داده‌اند.

در دوران بین جنگ جهانی دوم و دهه ۱۹۶۰ میلادی، اولویت به انطباق آینده‌اندیشی با اصول علمی به وسیله‌ی پایه‌گذاری علم پیش‌بینی و پایگاه دانش آینده ‌پژوهی داده شد. آینده پژوهی در دهه ۱۹۶۰ میلادی به یک رشته دانشگاهی پذیرفته شده تبدیل شد، زمانی که به وضوح در کل جامعه‌ی علمی بین المللی ظاهر شد. بزرگترین فدراسیون‌های جهانی و معتبرترین مجلات علمی در آن دهه تأسیس شدند و برنامه های آموزشی در مقطع دکترا و کارشناسی ارشد در آینده پژوهی راه‌اندازی شد.

در دهه ۱۹۷۰ میلادی، بر گفتمان‌های آینده در مورد مشکلات جهانی تأکید شد که به موجب آن آینده‌های هنجاری (مرجح) متعددی ساخته شدند. بنابراین آینده پژوهی به یک عنصر یکپارچه از شیوه‌های تدوین استراتژی تبدیل شد. در نتیجه، در دهه ۱۹۸۰ میلادی، آینده پژوهی تجسم یک سیستم نهادی جهانی بود. آینده پژوهان تاریخچه توسعه‌ی این رشته را در نشریات مختلف خلاصه کردند تا مفروضات و دیدگاه های خود را بیان کنند. از این رو، در دهه ۱۹۹۰ میلادی، آینده پژوهی به یک رشته‌ی بالغ تبدیل شده بود. در آن زمان، آینده پژوهان در سطح جهانی به مفاهیم نظری، اخلاق، روش‌ها و نتایج تجربی مشترک رسیده بودند و به طور جمعی ایده‌های خود را در جوامع به اشتراک گذاشتند. با این حال، پراکندگی این رشته از قبل آشکار بود. طیف وسیعی از انتشارات جامع نتایج قبلی مطالعات آینده را ترکیب کردند.

در دهه ۲۰۰۰، پایگاه دانش نظری، روش شناختی و عملی این رشته نیز در برنامه‌های درسی مستند بین‌المللی ظاهر شد. همزمان با آغاز هزاره، گفتمان‌های فعالی درباره نقش آینده ‌پژوهی در آینده برگزار شد. دهه‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰ میلادی، تا این مرحله، می‌توانند با پروژه‌های آینده‌ نگاری عملی مشخص شوند. بنابراین، آینده پژوهی تا حدودی کسب و کار محور شده است.

بر اساس روندهای تحقیقاتی و انتظارات، آینده پژوهی احتمالاً در چندین رشته در چارچوب پارادایم یکپارچه آینده‌ها توسعه می‌یابد. بر این اساس، انتظار می‌رود مسیرهای تحقیقاتی آینده متضمن گذارهای اجتماعی-فناوری، اهداف پس از تغییر اقلیم، فروپاشی‌های اجتماعی، آینده‌ی انرژی، استفاده از ابزارهای آینده‌نگاری شرکتی در زمینه‌های مختلف، زیربنای نوآوری کارآفرینی، آینده هوش مصنوعی، آینده‌نگاری سیستمی، آینده نگاری کاربردی و آینده نگاری پیوسته باشند.

از تاریخچه‌ی توسعه‌ی این رشته می‌توان دریافت که تقاضا برای آینده پژوهی در دوره‌هایی که ریسک‌ها، عدم قطعیت‌ها و بحران‌ها تشدید می‌شوند و زمانی که روابط متقابل آینده‌ی افراد، انجمن‌ها، جوامع، اقتصادها، مناطق و … جهان بی‌ثبات و پیچیده است، به صورت قابل توجهی بالاتر است و از آنجایی که در حال حاضر چنین است، در آینده‌ی نزدیک می‌توان انتظار تقویت و گسترش این رشته را داشت.

منبع:

mdpi

۰ دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *