در وضعیت کنونی ما در سه حوزه، نیاز به تغییرات فوری و اساسی داریم. فوری و اورژانسی؛ چون از دست دادن حتی یک روز، تبعات نامیمونی به همراه دارد و اساسی؛ زیرا تغییرات تدریجی و کوچک اثرگذار نخواهند بود. ایران امروز در سه حوزه آموزش، محیط زیست و نظام اداری نیاز به تغییر دارد و شاید صحبت از تغییر در هر مقوله دیگری یا ذیل این سه محور کلی قرار گیرد و یا اهمیتی به مراتب کمتر داشته باشد.
۱. تغییر ساختارهای اساسی در نظام آموزشی ایران شامل مدرسه و دانشگاه با توجه به نیازهای آینده، به جای پیروی از الگوهای قدیمی و زنگارگرفته مبتنی بر تولید انبوه فارغالتحصیل؛
۲. تغییر در نحوه استفاده از محیط زیست به عنوان منابع محدودِ غیر قابل جایگزین و نه نعمتهایی بیپایان؛
۳. تغییر نظام اداری از دشمن سرسخت نوآوری به یک اکوسیستم مشوق نوآوری.
نکته مهم اینجاست که برای دستیابی به پایداری، این تغییرات باید به عنوان خواست طبقات فرودست مطرح و از طریق همانها پیگیری شوند، زیرا طبقات فرادست اصولاً شرایط موجود را حاصل مدیریت خود میدانند و نقدی بر آن ندارند و یا کوششهای آنها برای تغییر، سیاستزده، هردمبیل و ناپایدار است.
ولی شوربختانه طبقات فرودست همواره و البته به اشتباه، خود را فاقد قدرت لازم برای تغییر میدانند. مردم عادی میپندارند که جایگاه و ابزار لازم برای خلق تغییر را ندارند و لذا همواره ضمن تأیید نیاز به تغییرات، آن را به دیگری وا میگذارند.
تغییرات اجتماعی از منظر یک آینده پژوه
چرا و چه تعداد از مردم عادی باید به میدان بیایند تا تغییرات اتفاق بیافتند؟ اریکا چنووث (Erica Chenoweth) پاسخی برای این سؤال دارد.
چنووث که حالا استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد است، از زمانی که دانشجوی دکتری بوده است و بعد از آن، بر روی یک چالش متمرکز شده است؛ یافتن پاسخی برای این سؤال که جنبشهای مردمی چگونه به اهداف خود دست مییابند؟
چنووث به همراه ماریا استفان، بیش از ۳۲۰ جنبش اجتماعی که بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۶ میلادی رخ دادهاند و تعداد مشارکتکنندگان در آنها حداقل هزار نفر بوده است را بررسی کردهاند تا بفهمند که جنبشهای مردمی در اقصی نقاط دنیا از فیلیپین گرفته تا آمریکای جنوبی، چگونه توانستهاند به اهداف سیاسی خود دست یابند.
نتایج مطالعات آنها جالب توجه است. چنووث با ادلههای فراوان نشان میدهد که اگر ۳.۵ درصد جمعیت به صورت فعالانه به دنبال تغییر باشند، آن تغییر اجتنابناپذیر خواهد بود.
هر چند مطالعات چنووث متمرکز بر جنبشهای مردمی با اهداف سیاسی است، اما اخیراً جنبشهای دیگر مانند شورش علیه انقراض که یک جنبش جهانی محیط زیستی است نیز مورد توجه او قرار گرفته است. از همین منظر باید به این عدد جادویی بیشتر دقت کنیم. این عدد به ما میگوید برای تغییرات اجتماعی ما به ۳.۵ درصد جمعیت متعهد نیاز داریم تا برای تغییر آستین بالا بزنند و وارد میدان شوند.
نوشته مرتبط: تغییرات اجتماعی به رهبری جوانان
جنبشهای مردمی متعهد؛ راهی به سوی تغییرات اجتماعی
حالا ما برای تغییرات پایدار و آیندهگرا باید چشم به جنبشهای مردمی داشته باشیم که بتوانند ۳.۵ درصد از جامعه ذینفعان را به میدان بیاورند و خواهان تغییر باشند. این جنبشها باید بدون خشونت و با استفاده از راههای مسالمتآمیز به دنبال نمایش کاستیهای موجود و جلب نظر مردم برای تغییر باشند.
تعهد به تغییر در هر کدام از این سه حوزه آموزش، محیط زیست و نظام اداری موج بزرگی از اثرات بلندمدت مثبت را به همراه خواهد داشت، اما خاطرمان باشد که وقت زیادی برای انجام این تغییرات نداریم.
قویاً معتقدم ساعت آخرالزمانی در هر سه این حوزهها به لحظات آخرش نزدیک میشود، پس اگر دل به آینده این کشور بستهایم باید به میدان بیاییم. ما تنها به ۳.۵ درصد از جامعه نیاز داریم، ۳.۵ درصدِ متعهد به تغییر.
۰ دیدگاه