پروفسور سهیل عنایت الله یک چهره شناخته شده در کشور ماست. چه به سبب مسلمان بودن، چه پاکستانیالاصل بودن و چه روش تحلیل لایهای علّی، البته بیش از هر آینده پژوه مطرح دیگری در دنیا، به ایران سفر کرده است. از او مقالات و کتابهای متعددی در زمینه آینده پژوهی به چاپ رسیده و تعدادی از این مقالات و کتب در ایران ترجمه شدهاند که از آن جمله کتاب پرسش از آینده است. در ادامه به انواع آینده پژوهی از نگاه سهیل عنایت الله اشاره می کنیم که در این کتاب آمده است.
سهیل عنایت الله؛ آینده پژوه نامدار پاکستانی – استرالیایی
در آیندهپژوهی مبتنی بر پیشبینی (Predictive Futures Studies)، زبان خنثی فرض میشود و در پدید آمدن جهان واقعی مشارکت ندارد. زبان صرفاً به توصیف واقعیت میپردازد و یک پیوند نامرئی بین نظریه و داده است. پیشبینی، مبتنی بر این فرض است که بر جهان جبرگرایی حاکم است و آینده را میتوان شناخت.
به هر حال این دیدگاه مزیتی برای کارشناسان (برنامهریزان و تحلیلگران سیاست و همچنین آیندهپژوهانی که به پیشنگری امور میپردازند)، اقتصاددانان و ستارهبینان است. آینده تبدیل به حوزهای تخصصی و مکانی جهت شبیهسازی میشود. بهطور کلی، گفتمان راهبردی در این چارچوب بیش از همه با اطلاعات ارزشمند سر و کار دارد زیرا زمان مناسب و دامنه پاسخهای مقابله با دشمن (یک کشور یا شرکت رقیب) را ارئه میکند. پیشنگری خطی تکنیکی است که بیش از سایر تکنیکها بهکار گرفته میشود. از سناریوها به جای آن که جهت پیشنهاد دیدگاهها و جهانبینی بدیل استفاده شود، به عنوان انحرافهای جزئی از هنجار و عرف استفاده میشود.
در آیندهپژوهی تعبیری (Interpretive Futures Studies)، هدف پیشبینی نیست، بلکه بصیرت یافتن است. حقیقت نسبی فرض میشود و زبان و فرهنگ دوشادوش هم در خلق جهان واقعی مشارکت دارند. ما از طریق مقایسه و ارزیابی تصاویر متفاوت ملی یا جنسیتی یا قومی از آینده به بصیرتهایی دربارهی شرایط انسانی دست مییابیم. این نوع آیندهپژوهی کمتر فنی است و اسطورهشناسی در آن اهمیتی معادل با ریاضیات دارد.
یادگیری از هر مدل، در بافت جستجو برای روایتهای جهانی که قادر به بیان ارزشهای پایه و محوری انسان باشد، مأموریت اصلی این رویکرد معرفت شناختی است. در حالی که چشماندازها در اغلب موارد در محور این رویکرد تعبیری قرار دارند، نقش ساختار نیز مهم است که توسط طبقه، جنسیت یا دیگر ابعاد روابط اجتماعی دستهبندی میشود.
نوشته مرتبط: تحلیل لایه لایه ای علت ها
هدف آیندهپژوهی نقادانه و انتقادی (Critical Futures Studies) پیشبینی یا مقایسه نیست، بلکه جستجوی واحدهای مسئلهساز تحلیل و عدم تعریف آینده است. ما به پیشبینی جمعیت نمیپردازیم، بلکه به این امر میپردازیم که چگونه عامل جمعیت در گفتمان مطرح میشود. مثلا، میپرسیم: چرا جمعیت به جای جامعه یا مردم؟ نقش دولت و دیگر اشکال قدرت در خلق گفتمانهای آمرانه و اقتدارگرا در درک چگونگی تبدیل شدن یک آیندهی خاص به امری مسلط، محوری و مرکزی است. هدف تحقیق انتقادی برهمزدن روابط فعلی قدرت از طریق مسألهسازی دربارهی دستهبندیها و یادآوری حوزههای دیگر، سناریوهای آینده، است.
در آیندهپژوهی نوع چهارم، یادگیری حین عمل (Anticipatory Action Learning) کلید و محور کار توسعهی تخمینهای محتمل، ممکن و مرجح آینده براساس دستهبندیهای ذینفعان است. آینده از طریق مشارکت عمیق ساخته میشود. در نتیجه آینده در اختیار کسانی قرار میگیرد که به آن علاقمندند.
از این گذشته، پیشبینی یا چشمانداز کامل و بینقصی وجود ندارد. آینده به طور مستمر مورد بازنگری و پرسش قرار میگیرد. نه تنها محصول، نظام تحویل یا فرایند مورد پرسش قرار میگیرد، بلکه در مورد تصویر آینده نیز پرسش میشود. چه کسی مالک آن است؟ چگونه در سازمان گردش مییابد؟ آیا چشمانداز ساز است؟ آیا فنی است؟ آیا یک بیانیهی رسمی چشمانداز وجود دارد و اگر وجود دارد آیا به هدایت تصمیمگیری میپردازد یا صرفاً تشریفاتی است؟
نوشته مرتبط: الگوهای آینده (روش های اندیشیدن به آینده های بلندمدت)
در حالت آرمانی، فرد باید سعی کند از تمام انواع آیندهپژوهی استفاده کند. مثلا، اگر نیاز به پیشبینی جمعیت حس شود باید پرسید که چگونه فرهنگهای متفاوت به مسئله جمعیت مینگرند. همچنین باید به ساختار شکنی ایدهی جمعیت و تعریف آن نه تنها به عنوان یک مسئله زیست بومی در جهان سوم بلکه ارتباط آن با الگوهای مصرف جهان اول بپردازد. سرانجام این که، از افراد و جوامع پرسیده شود که چگونه جمعیت این چرخه را کامل می کند. آنگاه تحقیقات تجربی باید در همان بافت علم تمدنی که از آن ظاهر شده قرار گیرد و سپس از منظر تاریخی ساختار شکنی شود تا نشان دهد کدام عناصر یک رویکرد خاص از دست میروند و خاموش میشوند. نکته حساس و مهم آن است که فرایند باید مشارکتی و مکرر باشد.
نوشته مرتبط: کلان روندهای تاریخی و آینده پژوهی
باسلام واحترام
خیلی ممنون از مطالب مفیدتان
یک سوال برام پیش آمده است
آیا آینده پژوهی تعبیری همان پساپوزیتیویسمی است که وندل بل در کتاب خود اشاره می کند؟
با تشکر