آخرین باری که با تیم خود برنامهریزی استراتژیک انجام دادید را به خاطر بیاورید. آیا برنامههای شما موفقیتآمیز پیش رفتند؟ یا از اینکه تجزیه و تحلیل SWOT سال گذشته ثابت کرد که کمبود دارد ناامید شدید؟
گرچه تجزیه و تحلیل SWOT با نگاه به نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها کار خوبی انجام میدهد اما نیاز است که کنار گذاشته شود. این تحلیل، دارای شکافها و محدودیتهای زیادی است.
این نوشته دارای دو بخش است: در بخش اول، چهار دلیل برای کنار گذاشتن تجزیه و تحلیل SWOT بیان خواهد شد و در بخش دوم، ابزاری که از آن برای توصیه به مشتریان هنگام تمرکز بر تغییر با بیشترین نتیجه، از آن استفاده میشود به اشتراک گذاشته خواهد شد.
آینده
دلایلی که دیگر نباید از SWOT استفاده کرد!!
آینده
اما دلایلی که شما میبایست در برنامهریزیهای استراتژیک بعدی نسبت به استفاده از ابزار SWOT تجدید نظر کنید، چیست؟
آینده
یک کلیشه شده است؛
مشکل واقعی SWOT خود ابزار نیست بلکه این است که افراد این کار را برای تکمیل آن انجام میدهند نه اینکه به دنبال درک محتوای آن باشند. اگر از آنها بپرسید که “آیا SWOT را انجام دادهاید؟” جواب میگیرید“بله، من SWOT را انجام دادهام.” اما اگر از آنها سؤال کنید که “آیا محتوا را درک کردهاید “، پاسخ دیگری دریافت خواهید کرد.
آینده
اطلاعات اولویتبندی نمیشوند؛
افراد با بیرون کشیدن SWOT سالهای گذشته و تنها با اضافه کردن چیزهایی به آن، آن را کامل میکنند. بنابراین آنها فقط حجمهایی از اطلاعات اولویتبندی نشده را دریافت میکنند که این خود یک مسئله است. نکته اصلی اینجاست که اگر اطلاعات شما در یک صفحه قرار نداشته باشد، دقیقا در همانجا محتوایی ندارید.
آینده
خیلی عمومی است؛
اطلاعاتی که در SWOT وجود دارد، بسیار کلی است.
آینده
زمان، مسئلهای بحرانی نیست؛
SWOTها ما را با احساس امنیت اشتباهی آرام میکند و به ما اجازه میدهد فکر کنیم که میتوانیم به نوعی زمان را متوقف کنیم. هنگامی که ما در حال تغییر محتوا هستیم اتفاقات رخ میدهند.
زمان فرصتها و چالشها بسیار مهم است. بدان معنا که اگر ما خیلی زود اقدام کنیم، مؤثر نخواهد بود و اگر خیلی دیر شده باشد نیز مفید نخواهد بود.
آینده
بنابراین داشتن ابزاری که در مورد ماهیت زمان بحرانی موضوع بحث کند، بسیار مهم است، زیرا اگر محتوا تغییر کند، استراتژی نیز میبایست تغییر کند.
افراد میخواهند محتوا با چرخه برنامهریزی آنها تطابق داشته باشد، اما دنیا اینگونه کار نمیکند. بنابراین بهتر است با ابزاری کار کنیم که نشان میدهد جهان چگونه کار میکند نه اینکه به مبارزه با آن برخیزیم.
آینده
در این صورت چه ابزاری مفید است؟
در مرحله تغییر بهتر است برای گشودن فرصتها به روی مشتریان به جای ابزار SWOT از “رادار استراتژیک” استفاده کرد. در اینجا دلایل موثر بودن این امر در برنامهریزی استراتژیک بیان میشود:
- هشت سؤال ماهیتی برای منحصربهفرد کردن مسئله میپرسد؛
در هنگام ساخت رادار استراتژیک، شما با ۲۹ فاکتور شکست و ۸ سوال ماهیتی روبرو میشوید. سوالات ماهیتی به رابطه بین شغل شما و زمینه مربوط میپردازد. فاکتورهای شکست همان چیزی است که آنها بیان میکنند (به عنوان مثال شکست محتوا، فرورفتن در جهان یا واقعیت).آینده
- همه در یک صفحه است؛
شما همهی فرصتها و چالشهای خارجی و داخلی خود را در یک نمای یک صفحه ای دریافت میکنید، که زمینهای را که میخواهید درک کنید به طور موثری به شما ارائه میدهد.آینده
آینده
- زمان را در نظر می گیرد؛
فرصتها و چالشها از نظر زمانی بسیار مهم هستند. برخلاف ابزار SWOT، شما در واقع با استفاده از رادار استراتژیک زمان را احساس میکنید و در یک صفحه، شما حس میکنید که چه چیزی– در ۱۰۰۰ روز، در ۳ تا ۷ سال، در ۷ تا ۱۰ سال – رخ خواهد داد و بنابراین در مقابل آن مسئولیتپذیر و پاسخگو خواهید بود. - اولویتبندی را اجباری میکند؛
جورج میلر (۱۹۵۶) گفت که انسانها میتوانند هفت به اضافه یا منهای دو بیت اطلاعات را به خاطر بسپارند؛ سپس توسط نورمن کاوان (۲۰۰۴) مورد اعتراض قرار گرفت، نورمن گفت مردم میتوانند حدود چهار بخش از اطلاعات را در اختیار داشته باشند. بنابراین اگر آن را بسط دهیم به این که شاید مردم بتوانند حدود شش بخش اطلاعات را اداره کنند، در حالت حداکثر، به ترتیب به سه فرصت و سه چالش برتر نیاز داریم.
آینده
اما قسمتهای مختلف رادار استراتژیک شامل چیست؟
- ربع ۱ و ۲ نیروهای بازار، نیروهای رقابتی، روند مصرفکننده و فاکتورهای محیطی شما هستند؛
- ربع ۳ فرصتهای داخلی شماست. این منطقه نوآوری شماست. این منطقه، جایی است که شما نقاط قوت و مزایای خود را اهرم کرده و از آنها استفاده میکنید؛
- ربع ۴ شامل چالشهای داخلی و محدودیتهاست. اینها عواملی هستند که ما را محدود کرده و گیر میاندازند و توانایی ما برای ارائه آخرین استراتژی های ممکن را محدود میکنند. این محدودیتها میتواند حول بودجه، افراد، دانش، اراده، مهارت، ظرفیت یا تحویل باشد.
نتیجه
بیل گیتس جمله مشهوری دارد که میگوید:
“ما همیشه تغییرات دو سال آینده را بیش از حد و تغییرات ده سال آینده را کمتر ارزیابی میکنیم.”
این دقیقاً هدف رادار استراتژیک است. اگرچه رادار مذکور، روش و میزان حرکت و تغییر اوضاع را کنترل نمیکند، اما میتواند به آن پاسخ دهد. شما به عنوان یک مدیر باید بدانید که دقیقاً کجا هستید و چگونه میتوانید برنامههای استراتژیک خود را به بهترین وجه عملی کنید. با یک گام تغییر رادار استراتژیک را تکمیل کرده تا در رساندن شما به اهدافتان کمک کند. همچنین، برای آگاهی و اطمینان از استراتژیک بودن برنامه استراتژیک خود نوشته چگونه بدانیم برنامه استراتژیک ما واقعا استراتژیک است را مطالعه نمایید.
عالی بود